13 آذر 1401

اقتصاد کره شمالی (بخش اول)

کره شمالی از یک اقتصاد متمرکز برخوردار است . دولت همه ابزارهای تولید را کنترل و اولویت ها و تاکیدات خود را در توسعه اقتصادی تعیین می کند. از سال 1954، سیاست های اقتصادی از طریق یک سری برنامه های اقتصادی ملی اعلام شده است. طرح های اولیه، اولویت بالایی به بازسازی پس از جنگ و توسعه صنایع سنگین، به ویژه مواد شیمیایی و فلزات داده است . برنامه‌های بعدی بر بهره‌برداری از منابع و بهبود فناوری، مکانیزاسیون و زیرساخت ها متمرکز شدند. تا دهه 1970 توجه چندانی به کشاورزی صورت نپذیرفت و تا اواخر دهه 1980 تلاش زیادی برای بهبود کیفیت و کمیت کالاهای مصرفی انجام نشد. اطلاعات موثقی در مورد عملکرد اقتصاد کره شمالی معمولاً وجود نداشت . ناظران خارجی به این نتیجه رسیده اند که کشور به اهداف اعلام شده خود دست نیافته است و آمارهای تولید منتشر شده توسط دولت اغراق آمیز بوده است . بنابراین، اگرچه کره شمالی در سال های پس از جنگ کره تلاش های زیادی برای تبدیل شدن از یک اقتصاد اساساً کشاورزی به یک اقتصاد متمرکز بر صنعت مدرن انجام داده است ولی شواهد گویای این امر است که در این هدف گذاری به مقدار اندکی موفق بوده است .

اهداف اقتصادی کره شمالی همیشه با سیاست عمومی دولت مبنی بر اتکا به خود (juche) یا(chuch'e) مرتبط بوده است. این کشور از سرمایه گذاری خارجی اجتناب کرد، اگرچه کمک های اقتصادی قابل توجهی را از اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اقماری آن در اروپای شرقی و همچنین از چین پذیرفت. علیرغم سیاست اعلام شده خود برای اتکا به خود، کره شمالی به طور معمول واردات کالاهای ضروری مانند سوخت و ماشین آلات و همچنین غلات را ضروری می دید.

در اوایل دهه 1990، کره شمالی با مشکلات شدید اقتصادی مواجه شد . اتحاد جماهیر شوروی فروپاشیده بود و رژیم‌های کمونیستی متحدانش در اروپای شرقی سقوط کرده بودند و کره شمالی از اکثر شرکای تجاری خود و بسیاری از کمک‌های قبلی خود محروم شده بود. چین حمایت خود را جهت تامین مواد اولیه کره شمالی کاهش داد و از سال 1992 از کره شمالی خواست بجای کمک های بلاعوض یا حساب های اعتباری می بایست در مقابل کالا پرداخت های نقدی داشته باشد. علاوه بر این، در اواسط دهه 1990، کشور کره شمالی دچار یک سری بلایای طبیعی از جمله سیل و خشکسالی گردید . کمبود شدید غلات و مواد غذایی منجر شد تا گرسنگی و سوء تغذیه در سراسر کشور گسترده شود.

این وضعیت در اواخر دهه 90 به دلیل تزریق گسترده کمک های غذایی بین المللی تا حدودی بهبود یافت. در ژوئیه 2002، دولت سیاست جدیدی را برای مقابله با شکاف عظیمی که بین اقتصاد رسمی و به اصطلاح «اقتصاد واقعی مردم» (یعنی بازار سیاه) ایجاد شده بود و تورم سرسام آور و غیر قابل کنترلی را در کشور بوجود اورده بود، وضع نمود . اما این اقدامات موقتا نتایج مثبتی را به همراه داشت و مجددا کشور با این بحران موجه گشت. در دهه اول قرن بیست و یکم، بالاترین اولویت دولت، حل مشکل غذا بود. علاوه بر پذیرش کمک های خارجی توسط کره شمالی در طول دهه 1990، عملکرد ضعیف اقتصادی این کشور در این دهه، دولت را مجبور کرد تا اقتصاد را به روی سرمایه گذاری خارجی محدود و صرفا به افزایش تجارت بپردازد.

در پایان دهه ، کره شمالی فعالانه از کشورهای اتحادیه اروپا (EU)، کره جنوبی و دیگر کشورها برای سرمایه گذاری خارجی دعوت کرد . این کشور بیشتر از ایالات متحده، ژاپن و کره جنوبی پذیرای گفتگو با کشورهای اتحادیه اروپا و کشورهای مشترک المنافع بود زیرا سه کشور امریکا ، ژاپن و کره جنوبی از زمان جنگ کره از نظر دیپلماتیک و استراتژیک با کره شمالی اختلاف بیشتری داشتند . با این حال، از آنجایی که این سه کشور منابع اصلی کمک های خارجی کره شمالی در اوایل قرن بیست و یکم بوده اند، کره شمالی حداقل روابط خود را با هر یک از آنها حفظ میکرد.

در طول تاریخ کره شمالی تلاش هایی برای افزایش بهره وری پایین نیروهای کار انجام شده است . در اواخر دهه 1950، دولت یک اقدام بسیج توده ای به نام جنبش Ch'ŏllima (اسب پرنده) را اتخاذ کرد که الگوی جهش بزرگ چین به جلو در 1958-1960 بود . متعاقباً، در اوایل دهه 1960، برنامه‌هایی در مدیریت کشاورزی و صنعتی به نام‌های روش Ch’ongsan-ni و سیستم کار Taean ایجاد شد. در اواخر دهه 1990، کشور هدف رسمی ساختن یک ارتش قوی و یک اقتصاد مرفه را پذیرفت و شعار Kangsŏng taeguk (ملت قوی و مرفه) را پذیرفت . تحت این شعار، کیم جونگ ایل توجه دقیقی به ارتش، پایگاه اصلی قدرت خود داشت، در حالی که بخش هایی از اقتصاد را برای پذیرش سرمایه گذاری و تجارت خارجی باز کرد. کره شمالی حتی اجازه استفاده از بخش‌هایی از خاک خود را برای کسب‌وکارهای خارجی (به کره جنوبی)، از جمله مناطق دیدنی اطراف کوه کومگانگ، در جنوب شرقی، و مجتمع صنعتی کائسون در جنوب غربی را صادر کرد . با این حال، عملیات این مناطق محصور و محدود، که به عنوان مناطق ویژه اقتصادی (gyŏngje t'ŭkgu) شناخته می شوند، کاملاً تحت نظارت کره شمالی انجام می شد و فقط به منظور جمع آوری ارزهای خارجی (عمدتاً دلار آمریکا) بود، نه به عنوان بخشی از کل فعالیت اقتصادی کشور.

تا سال 1958 تمام مزارع خصوصی در حوزه های کشاورزی، جنگلداری و ماهیگیری در بیش از 3000 تعاونی ادغام شدند. هر تعاونی شامل حدود 300 خانواده با زمینی در حدود 1200 هکتار تعریف گردید. واحدهای مزرعه توسط کمیته‌های مدیریتی کنترل شده و دستوراتی را به تیم‌های کاری صادر می‌کنند، نوع و میزان بذر و کود مصرفی و سهمیه‌های تولید را تعیین می‌کنند. محصول به دولت تحویل داده می شود که توزیع را از طریق فروشگاه های دولتی کنترل می کنند . مزارع نمونه ایالتی و استانی نیز برای تحقیق و توسعه وجود دارد. کشاورزی سهم رو به کاهشی در اقتصاد ملی دارد، اما به طور کلی در زمین های زیر کشت، پروژه های آبیاری، استفاده از کودهای شیمیایی و مکانیزاسیون افزایش یافته است . با این وجود، از اوایل دهه 1990، کره شمالی با کمبود مزمن کودهای شیمیایی، غلات بذر و تجهیزات کشاورزی مواجه بوده است. کشاورزان برای کار خود به صورت نقدی و یا غیرنقدی دستمزد می گیرند و اجازه نگهداری از مرغ، زنبور عسل، درختان میوه و باغ را دارند. در تئوری، کشاورزان می‌توانند محصولات مازاد خود را در بازارهای محلی که به صورت دوره‌ای برگزار می‌شوند، بفروشند، اما با بحران غذایی که در اواسط دهه 1990 شروع گردید، هر مازادی بالاتر از سطح معیشتی از بین رفت. اگرچه کشاورزان در طول سال های بحران نسبتاً بهتر از اکثر کارگران شهری عمل کردند، حتی آنها برای بقا تلاش کردند. محصولات غذایی اصلی غلات هستند - به ویژه برنج، ذرت ، گندم و جو . این کشور قبلاً برنج کافی برای مصرف داخلی تولید می کرد، اما اکنون مقداری از آن وارداتی است. گندم باید حتی قبل از دوره کمبود مواد غذایی وارد می شد، اگرچه بهره وری گندم پس از اواسط دهه 1950 افزایش یافت. سیب زمینی، سویا و سایر لوبیاها، سبزیجات و میوه های درختی به طور گسترده پرورش داده می شوند . محصولات صنعتی شامل تنباکو، پنبه، کتان و کلزا است. دامپروری در مناطقی متمرکز است که برای پرورش محصول مناسب نیستند. تولیدات دامی به ویژه تولید طیور در طول تاریخ کشور به طور پیوسته افزایش یافته است. با این حال، تمام بخش های تولید کشاورزی در طول بحران غذایی به شدت تحت تاثیر قرار گرفتند . قسمت شمالی کشور شامل ذخایر جنگلی بزرگی از درختان کاج اروپایی، صنوبر و کاج است. بسیاری از دامنه های ساحلی به طور گسترده جنگل زدایی شده اند، با این حال، بسیاری از این کارها توسط ژاپنی ها در طول جنگ جهانی دوم انجام شده است. برنامه های احیای جنگل بر جنگلداری اقتصادی تاکید کرده است. تولیدات جنگلی پس از کاهش پس از جنگ، رشد قابل توجهی نداشته است. بیشتر چوب های بریده شده به عنوان هیزم استفاده می شود. در خلال کمبود شدید سوخت که با سال‌های بحران اقتصادی همراه بود، کره‌شمالی‌ها به‌طور بی‌رویه و اغلب به‌طور غیرقانونی ، درختان را برای هیزم قطع کرده اند . بسیاری از دامنه ها و تپه ها در کشور اکنون بایر هستند . از بین رفتن پوشش جنگلی منجر به سیل عظیم در فصل باران های موسمی می شود که به نوبه خود منجر به برداشت ضعیف و مشکلات اقتصادی بیشتر می شود .

دریا منبع اصلی پروتئین برای مردم کره شمالی است و دولت به طور مداوم ماهیگیری تجاری را گسترش داده است. بیشتر فعالیت های ماهیگیری در مناطق ساحلی در هر طرف شبه جزیره متمرکز است، اگرچه در اواخر قرن بیستم ماهیگیری در اعماق دریا افزایش یافت. گونه های اصلی صید شده عبارتند از پولاک، ساردین، ماهی خال مخالی، شاه ماهی، پایک، دم زرد و صدف . آبزی پروری حدود یک چهارم تولید ماهی کشور را تشکیل می دهد . کره شمالی دارای بخش عمده ای از ذخایر معدنی شناخته شده در شبه جزیره می باشد . تخمین زده می شود که حدود 200 ماده معدنی با ارزش اقتصادی مناسب در معادن کره شمالی وجود دارد . مهمترین آنها سنگ آهن و زغال سنگ هستند، اگرچه تاکید بیشتری بر استخراج طلا، منیزیت (کربنات منیزیم)، سرب و روی شده است . سایر مواد معدنی فراوان عبارتند از تنگستن، گرافیت، باریت (سولفات باریم) و مولیبدن. ذخایر بزرگ سنگ آهن با عیار بالا در استان های هوانگهای شمالی و جنوبی، پیونگان جنوبی و هامگیونگ جنوبی استخراج می شو . ذخایر غنی آنتراسیت (زغال سنگ سخت) در امتداد رودخانه Taedong - به ویژه در Anju، در شمال P'yŏngyang - و در نزدیکی Paegam در استان Yanggang وجود دارد. همچنین مقادیر کمتری از زغال سنگ قهوه ای (زغال سنگ قهوه ای) در شمال شرق دور و در آنجو وجود دارد. ذخایر منیزیت کره شمالی، بزرگترین ذخایر در جهان، در Tanch’ŏn، در استان هامگیونگ جنوبی متمرکز است.

توسعه صنعتی به عرضه گسترده برق کشور مربوط می شود. در طول رژیم ژاپن، منابع برق آبی به شدت در امتداد رودخانه یالو و شاخه های بالای آن توسعه یافت. تولید برق هنوز هم عمدتاً بر پایه برق آبی است، اما برق حرارتی به دلیل هزینه های ساخت و ساز پایین تر و غیر قابل اطمینان بودن نیروی برق آبی در طول فصل خشک اهمیت پیدا می کند . با این حال، از دهه 1990 تولید برق به دلیل شکست عمومی اقتصاد ملی به سطح بحرانی کاهش یافته است.