28 اردیبهشت 1401

تغییرات بزرگ جهان تا سال 2050 (قسمت هفتم)

تغییرات بزرگ جهان تا سال 2050 ( بر گرفته از کتابی با همین عنوان – انتشارات مجله اکونومیست)

گرما، هشداری برای زمین (بخش هفتم) بیشتریـن تصاویر فراگیری کـه آینـده پیـش رو را برای جهانیان ترسـیم می کند، جـدا از روزنامه ها، صفحه نمایشـگر رایانه هـا و مجلات علمـی، نقشـه هایی اسـت که هشـدار گرمـا را به رنگ هـای مختلف به تصویـر کشـیده اند. ایـن نقشـه ها، ماننـد ابرهـای قارچی شـکل زمان هـای دورهستند. بسـیاری بر ایـن عقیده اند کـه برخـی اقدامـات سیاسـی می تواند رونـد این گرم شـدن را کندتـر کند. جهـان بعد از دهه هـا توانسـته از تشـکیل ابرهـای قارچی شـکل بـر فـزار شـهرها جلوگیری کنـد. خرد، تلاش و کوشـش و اندکـی شـانس توانسـته تـا انـدازه ای این مهـم را محقق کنـد. پدیده گـرم شـدن زمیـن اما متفاوت اسـت، برخلاف جنگ که یـک نهضت و جنبـش می تواند آن را بـه امـری اجتناب ناپذیـر تبدیل کند. جهان در سـال 2050 خیلی گرم تـر از آنچه امروز اسـت خواهد بود. تخمیـن میـزان گرم شـدن زمین دشـوار اسـت. علـم تغییـر آب و هوا تا حـدی به این موضـوع آگاه اسـت، علـم می توانـد بیانگـر این موضوع باشـد کـه دی اکسـیدکربن و دیگر عناصـر چگونـه بر سـرد و گرم شـدن هـوا مؤثر خواهـد بود، بـا این حـال هنگامی که پای پیش بینـی تغییـر آب و هـوا کـه با یـک عنصر خـاص در اتمسـفر به وجـود می آید، پیش کشـیده می شـود، علـم بـه سـطحی از نداشـتن قطعیت می رسـد. میـزان مصـرف انرژی، سـوخت ترکیبی، جنگل داری، کشـاورزی و رشـد اقتصادی هم به این عدم قطعیت دامن می زنـند. حتـی نحـوه تأثیر آب و هـوا بر رفتار مردم هـم این موضـوع را پیچیده تر می کند. قطعـا با تسـریع روند گرمایـش زمین، اقدامات چشـمگیر و سـختگیرانه تری از آنچه امروز شـاهد آن هسـتیم اتخـاذ خواهـد شـد. در عین حـال روند افزایـش گرما ممکن اسـت بر منابعـی کـه بـرای جلوگیـری از این امر لازم اسـت هـم تأثیر منفی داشـته باشـد و کار را بیـش از پیـش سـخت کنـد. تمامـی ایـن عوامل دسـت به دسـت هـم می دهند تـا امکان تخمیـن وضعیـت آب و هـوا را در سـال 2050 تـا حدی غیرممکن کنند. آنچـه مراقبت و کنتـرل بیشتـری را طلـب می کنـد مسـیری اسـت کـه دنیا به سـمت گرم تر شـدن طی می کنـد. اگـر رونـد کنونی رو بـه افزایش باقـی بماند، دنیا در سـال 2050 بـا فاجعه ای در مقیاس یک سـیاره مواجه خواهد بود. بشـریت باید مسـئولیت آینده سـیاره ای را که زمان زیـادی را بـرای قابل سـکونت شـدن طی کـرده، بر عهـده بگیرد.

از آنجایـی کـه پدیـده تغییـر آب و هـوا متأثـر از رفتـار انسان هاسـت، پذیـرش ذاتـی بودن اینرسـی این پدیده تا حدی دشـوار به نظر می رسـد (انتشـار گاز دی اکسـیدکربن از سـوخت های فسـیلی و سـوزاندن جنگل ها همراه بـا دیگر گازهای گلخانه ای منتشرشـدة صنعـت و کشـاورزی). ساده انگارانه اسـت اگـر فکـر کنیـم انسـان ها این مشـکل را بـا راه حل سـاده ای به سـرعت برطـرف خواهند کـرد.



اما واقعیت این اسـت کـه بسـیاری از راه حل ها و بحث هـای مطرح شـده بـرای ایـن موضـوع غیرواقعـی به نظر می رسـند و نادیـده گرفتن عوامـل اصلـی کـه باعث ایجاد این مشـکل شـده اند، از بین بـردن آن را دشـوارتر می کند. نگرانی هـا از رونـد افزایـش گرمایـش زمین در سـال 2009 با برگـزاری کنفرانس کپنهاگ به اوج خود رسـید. در این کنفرانس عنوان شـد که چرا اقدامات چشـمگیر در کوتاه مدت و حتـی میان مـدت هـم این مشـکل را برطرف نخواهد کـرد. پیـش از کنفرانس کپنهاگ، دو اقـدام جهانـی و کلیـدی در واکنش به تغییر آب و هوا انجام گرفت که هردو موفقیت آمیز بـود. اولیـن اقـدام برگـزاری اجالس زمیـن در ریودوژانیرو در سـال 1992 بود که از سـوی کنوانسـیون سـازمان ملـل صـورت پذیرفت و تمامـی کشـورهای شـرکت کننده در ایـن اجلاس متعهـد شـدند از هرگونـه اقـدام خطرنـاک در زمینـه تشـدید تغییـر آب و هوای کـره زمیـن جلوگیـری بـه عمـل بیاورنـد. دومین اقـدام پروتـکل کیوتو بـود که در سـال 1997 به تصویب رسـید و براسـاس آن، کشـورهای قدرتمند در سراسـر دنیا موظف شدند تـا سـال 2012 از انتشـار نـوع خاصـی از گاز دی اکسـیدکربن جلوگیری کننـد. کنفرانس کپنهـاگ امـا اهـداف بلندپروازانه تـری را دنبـال کـرد. در ایـن کنفرانـس عنـوان شـد که تمامی کشـورها بایـد بـرای مبارزه با پدیده گرمایش زمین مشـارکت داشـته باشـند و بعد از گذشـت دهه هـا سیاسـت مداران کشـورهای قدرتمنـد به ایـن نتیجه رسـیدند که زمان نجـات سـیاره زمیـن فرارسـیده اسـت. در این کنفرانس کشـورها موظف شـدند تـا پایان سـال 2050 میـزان انتشـار گازهـای گلخانه ای را تـا 50 درصد کاهش دهنـد و تعدادی از کشـورهای پیشـرفته اعلام کردند که انتشـار این گازها را تا 80 درصد کاهش خواهند داد.

این کاهش شـدید از سـوی کشـورهای پیشـرفته می توانست اجازه پیشـرفت بیشتری را بـه کشـورهای در حال توسـعه تا اوایل دهه 2030 بدهد. اما ریاسـت ضعیـف دانمارکی ها، فضای سـرد حاکـم بر کنفرانس، رهبری ضعیف امریكا، سـردرگمی ناامیدکننـده در میان اروپایی هـا، تأثیـر رکـود اقتصادی و در نهایت ناسـازگاری چین باعث شـد تا این کنفرانس بـا شکسـت مواجـه شـود. نگاهـی جمعیت شناسـانه بـه پیشـنهاد ارائه شـده در کنفرانس کپنهاگ به سـادگی بیانگر ناکارآمد بودن آن اسـت. جمعیت جهان در سـال 2050 حدود دو برابـر جمعیـت در سـال 2009 خواهـد بود و تقریباً بیشترین رشـد جمعیت متعلق به کشـورهای در حال توسـعه خواهد بود. حال اگر کشـورهای توسـعه یافته موفق به کاهش 80 درصدی انتشـار گازهای گلخانه ای شـوند، رشـد سـریع جمعیت در کشورهای در حال توسـعه تلاش کشـورهای توسـعه یافته را ضربدر صفـر خواهد کرد. بـرای رسـیدن بـه کاهش 50 درصـدی گازهای گلخانه ای، کشـورهای در حال توسـعه بایـد انتشـار سـرانه دی اکسـید‌كربن را متوقـف کنند که قطعـاً غیرممکن اسـت. در حال حاضـر هیـچ جایگزینـی برای سـوخت فسـیلی در شـهرها و صنایـع و حتی حمـل و نقل عمومـی وجـود نـدارد. هیـچ راه واقع بینانه ای هـم برای کشـورهای در حال توسـعه وجود نـدارد کـه بـدون انتشـار گاز دی اکسـیدکربن و افزایـش انـرژی بـه صنعـت خـود رونـق ببخشند.

بنابرایـن معاملـه کپنهـاگ بـر باد رفت. یک سـال بعـد، کنفرانس مشـابهی در کانکون مکزیک برگـزار شـد و تمامـی شـرکت کنندگان متعهد شـدند که بـرای کاهش انتشـار گاز دی اکسـیدکربن اقدامـات لازم را انجـام دهنـد. در ایـن میان کشـور چیـن هم متعهد شـد تا سـال 2020 انتشـار گاز دی اکسـیدکربن تنها 5 درصد افزایش داشـته باشـد. این هـدف قابـل توجـه نیازمند بهره وری بیشتر و تغییـرات عمده در تولید انرژی اسـت. چین بیشتـر از هـر کشـور دیگری در دنیا در حال بهره وری از نیروی باد و سـاختن سـد اسـت و طرح هـای بلندپروازانـه ای بـرای انـرژی هسـته ای دارد، بـا در نظـر گرفتـن فاجعه ای که در فوکوشـیمای ژاپـن رخ داد. چیـن یکـی از بزرگتریـن واردکنندگان گاز طبیعی اسـت امـا تقریبـاً ایـن سـوخت را به جـای جایگزین کـردن ذخیره می کنـد. به طـور کلی جهان در ایـن مسـئله دنبالـه روی چیـن خواهد بود. تـا سـال 2050 منابع تجدیدپذیـر انرژی تا حـد زیـادی جایگزیـن انرژی ترکیبی خواهد شـد و بهـره وری از انرژی خورشـیدی هم در کشـورهای در حـال توسـعه گسـترش خواهـد یافـت. کاهش گازهـای گلخانـه ای تا قبل از سـال 2030 کمـی دور از ذهـن به نظـر می رسـد، امـا بعـد از آن می تـوان شـیب ملایم کاهـش ایـن گازها را انتظار داشـت.

ضرورت سوخت‌های فسیلی

اینرسـی بـه معنـای سـکون نیسـت. به نظر نمی رسـد تولیـد نفت بـرای مصـارف رایج در دنیـا کافـی باشـد، بنابراین این مسـئله نیاز به سـوخت های جایگزین را بیـش از پیش افزایـش می دهـد. یکی از این سـوخت های جایگزین شـن نفتی اسـت اما شـرایط سـخت اقتصـادی در دنیـا هنوز اجازه ورود این سـوخت جایگزین را نداده اسـت. ولی این سـوخت جایگزین که یکی از منابع اصلی آن کانادا اسـت، در صورت اسـتفاده ، گاز دی اکسـیدکربن بیشتـری تولیـد خواهد کرد. در کشـورهای پیشـرفته تر می تـوان از طریق نوعـی فناوری دی اکسـید كربـن اضافـی تولیدشـده را مهـار کـرد امـا این فنـاوری تاکنون موفـق نبوده اسـت. در عیـن حـال گاز در آینـده نقـش پررنگ تـری خواهد داشـت. فناوری هـای جدید ایـن فرصـت را بـرای امریكا فراهم کرده اسـت تا از سـازنده های سـنگ شـیل که تا پیش از این بلا اسـتفاده بودند، گاز اسـتخراج کند. دیگر کشـورهای دنیا هم از نعمات مشـابهی برخوردارنـد. ایـن اتفـاق خبـر خوبـی بـرای محیـط زیسـت اسـت امـا اتقاق خوشـایندی بـرای آب و هـوای کـره زمین نیسـت. اسـتفاده از انرژی هـای تجدیدپذیر به جای سـوخت زغال سـنگ دو مزیـت بـه همـراه دارد: سـود بلندمـدت آب و هوایـی و سـود کوتاه مـدت کیفیت هوا. مه دود ناشـی از سـوخت زغال سـنگ سـالانه ده ها هزار نفر را در سراسـر دنیا و به خصـوص در کشـور چیـن به کشـتن می دهـد، بنابراین افزایـش کیفیت هوا بـا جایگزین کردن سـوخت های مناسـب بسـیار حایز اهمیت اسـت. دومین مزیت هم اسـتفاده از گاز طبیعـی به عنـوان یک انرژی تجدیدپذیر اسـت. بـا وجود آلودگی های فـراوان صورت گرفته از سـوخت زغال سـنگ نبایـد از ایـن نکته غافل شـد که زغال سـنگ در هنگام سـوختن ذرات سـولفات را در فضـا منتشـر می کند که ایـن ذرات نور خورشـید را تا حدی منعکس می کننـد و همیـن مسـئله خاصیـت خنک کنندگـی را در پـی دارد. بنابرایـن ایـن امکان وجـود دارد كـه با حذف زغال سـنگ از چرخه سـوخت دمای زمین تا سـال 2050 بیشتر از پیش بینی هـای صورت گرفتـه افزایش داشته باشـد.

محاسبه اعداد و ارقام

علی رغم قـدرت محاسـباتی بالایی کـه مدل های اقلیمی در اختیـار دارند، دلایل زیـادی وجود دارد کـه ثابـت می کنـد محاسـبه تأثیر دی اکسـیدکربن روی گرم شـدن کـره زمیـن از طریق مفاهیـم اولیـه دشـوار اسـت، و در نتیجـه ایـن ارزیابی هـا در یـک یـا چند فاکتـور قطعی نیسـتند. امـا بـا توجه به اینکه بیش از یک قرن اسـت انسـان سـوخت فسـیلی را تبدیل بـه دی اکسـیدکربن می کنـد (اشـاره بـه اختـراع جیمـز وات در سـال 1770 )كـه باعث شـده در ایـن دوره دمـای کـره زمیـن بـالا بـرود، چطور ایـن امکان وجـود نـدارد که یک ارزیابـی تجربـی در مورد این مسـئله انجام شـود؟ حدود یک تریلیون تن دی اکسـیدکربن در قـرن بیسـتم تولید شـده اسـت که باعث شـده دمـای کره زمیـن به میـزان 7/0 درجه سـانتی گراد بـالا برود. مطمئنا محاسـبه ایـن اعـداد و ارقام امکان پذیر اسـت.

تأثیـر ذرات سـولفات و دیگـر ذرات معلـق در هوا یکـی از دلایلی اسـت که موجب کاهش دما در زمین گردیده است. در طـی قرن بیسـتم، ائروسـول ها که انسـان آنهـا را تولیـد می کرد باعـث خنـک شـدن کـره زمیـن شـدند کـه به نظـر می رسـد برخـی از ایـن ذرات تأثیـر خنک کنندگـی بالاتـری دارنـد. ایـن تأثیـر خنک کنندگـی باعـث جبـران اثـر گرمایشـی دی اکسـیدکربن می شـد. دوره هـای افزایـش و کاهـش گرمایـش نیـز احتمـالا به دلیـل همیـن اثـر نوسـانی اسـت. پـس از جنـگ جهانـی دوم روند گرم شـدن کنـد بـود، اما در دهه هـای70 و 80 دوبـاره سـرعت گرفـت تـا منجـر بـه وضـع قوانیـن هـوای پـاک برای قطع آزادسـازی ائروسـول ها به اتمسـفر در کشـورهای توسـعه یافته شـد. در سـال 2000 بـا کنتـرل مصـرف زغال سـنگ در چین به عنـوان سـوخت، مجـدداً ایـن فرآیند مهار شـد و مقـدار دی اکسـیدکربن کاهـش یافـت. اما مقـدار دقیق تأثیـر خنک کنندگی ائروسـول ها امکان پذیـر نیسـت. در صورتی که فرض کنیـم این مقدار ناچیز بوده، اثر گرمایشـی مقدار معلـوم دی اکسـیدکربن روی کـره زمیـن در مـرز پاییـن خود بوده اسـت. ولـی در صورتی کـه اثـر خنک کنندگـی قابـل توجـه بـوده باشـد، در آن صـورت معلـوم می شـود کـه اثر گرم کنندگی نیز قابل توجه بوده است و بنابراین، قرن 21 به شدت گرم خواهد بود.



در هـر صـورت، سـطح آب دریاهـا حـدود ده هـا سـانتی متر افزایـش خواهـد یافـت (نمـودار2-7)، اگرچـه تـا 2050 ایـن افزایـش قابل توجـه نخواهد بـود. اما چـون در حال حاضـر بسـیاری از سـواحل، به خصـوص در دلتاهـا، درحـال رفتـن بـه زیـر آب هسـتند، افزایـش سـطح آب در برخـی مناطق ممکن اسـت بالاتر از این مقادیر باشـد. ایـن واقعه به معنـی نقـل مـکان میلیون ها انسـان و مقاوم سـازی بیشتـر در برابر سـیل اسـت. فراوانی گردبادهای گرمسـیری که در دریا تشـکیل می شـوند و بیشترین خسـارت را به زمین ها وارد می کننـد، کاهـش خواهـد یافـت. اما تعـداد گردبادهای شـدید (گردبادهای نـوع 4 و 5) افزایـش خواهـد یافت. توفان های شـدیدتر اثر تخریبی شـدیدتری هم خواهند داشـت.

ذوب شـدن یخ هـای یخچال هـای قطبـی عامـل افزایـش سـطح آب اقیانوسها اسـت. در اثـر ذوب شـدن یخ هـای قطبـی در تابسـتان، دریانـوردی و معـدن کاری رونـق خواهد گرفـت، ولـی اقلیمـی که زمانـی محل سـکونت جوامع بومی سـاکن در قطب بـود از بین خواهـد رفـت . یخچال های طبیعـی کوچک تر می شـوند. بـرف زمسـتانی در بعضـی مناطـق افزایـش خواهـد یافـت (هـوای گرم تـر حـاوی مقـدار بالاتـری رطوبـت اسـت کـه بـه شـکل بـرف می بـارد) ولـی سـرعت ذوب ذخایر بـرف نیز افزایـش خواهـد یافـت، کـه باعـث افزایش سـیل های بهاری و کمبـود آب در تابسـتان در رودخانه هـای پایین دسـت می شـود. در بسـیاری از مناطـق، احتمـال اینکـه بالاتریـن رکورد ثبت شـده دمای تابسـتان در سـال 2050 رخ دهـد بیـن 10 تـا 50 درصـد اسـت، در برخـی نواحی این احتمـال بالاتر اسـت. مـردم نیـز از تغییرات الگوهای آب و هوایی شـکایت خواهند داشـت.

مدل ها نشـان می دهنـد کـه عوامـل مؤثر بر روی افزایش بارندگی های موسـمی هند در حال ضعیف شـدن هسـتند. امـا به دلیـل افزایش مقـدار بخـار آب در هوای گرمتر، شـدت بارندگی هـا افزایش خواهـد یافـت. به سـختی می تـوان گفـت کـه ایـن وضعیت چـه تأثیـری روی کشـاورزی هندوسـتان کـه نیـاز بـه غـذای بیشتری بـرای تأمیـن جمعیت خـود دارد و مصـرف آب زیرزمینـی آن بـا سـرعت زیادی در حال افزایش اسـت، می گذارد. ممکن اسـت این بحران مسـئله جدیـدی در هندوسـتان نباشـد، ولـی نمی تـوان از آن صرف نظـر کرد. بـا افزایش بارندگی در بیشترمناطق جنوب شـرقی آسـیا، تبخیر شـدید ، نواحی خشـک را خشـک تر خواهـد کـرد؛ ایـن وضعیتـی اسـت که به نظـر می رسـد در جنـوب آفریقا و جنـوب غربی ایالت متحـده اتفاق خواهـد افتاد. ایـن بـدان معنـی اسـت کـه دنیـا بـا خشکسـالی های بیشتـری مواجـه خواهد شـد کـه ممکـن اسـت برخـی از آنها فاجعه بار باشـند. توفـان گرد و غبـار سـال 1930 امریكا تنهـا یـک پدیـده اقلیمی نبود؛ شـیوه مـدرن کشـاورزی و تخریب سـاختار خـاک نقش مهمـی در ایـن مسـئله داشـت. ممکـن اسـت تصور کنیـد که کشـاورزی جدیـد از وقوع چنیـن پدیده هایـی جلوگیـری می کند (اگرچـه دولت هایی که بـه مردم یارانـه می دهند هم چنـان توجهـی به تخریب های ناشـی از کشـاورزی نمی کنند و بر طبق سیاسـت های تولید بایوفیول، سـودآوری غذایی را کاهش می دهند و مردم را به سـمت کشـت محصولاتی تشـویق می کننـد کـه به سـود اقلیم منطقه اسـت، کـه این سیاسـت ها اگرچه ممکن اسـت مضر نباشـد، ولی توخالی اسـت)، اما حتی با کشـاورزی هوشـمند، مقابله با خشکسـالی که ممکن اسـت بسـیار بدتر از توفان گرد و غبار باشـد، چالش هایی را برای مناطقی که در آنها روی می دهـد به وجـود مـی آورد کـه ممكن اسـت امریـكا و مدیترانه دسـتخوش ایـن بحران شوند.

همـواره در مناطقـی از آفریقـا خشکسـالی یـک پدیـده دائمـی بـوده اسـت. نواحـی گرمسـیری تغییـرات اقلیمـی بزرگتر و هماهنگ تری نسـبت به نواحی معتـدل دارند که ایـن تنـاوب به لطف دوره های تقریباً منظم پدیده نوسـانات ال نینیو و آمیـزش حرارت در نواحـی گرمسـیری اقیانوس آرام اسـت. اینکه پدیـده ال نینیو، از نظر تعداد وقوع و شـدت در مناطـق اقیانـوس آرام چـه وضعی پیدا خواهد كرد هم چنان مسـئله ای ناشـناخته برای متخصصان اقلیم شـناس اسـت، ولی تأثیرات آن به صورت خشکسـالی و سـیل (که سـیل بیش‌تر مربـوط بـه فـاز دیگـر نوسـانات، یعنـی پدیده لانینیـا اسـت) در جهانی کـه دما و تبخیر آن افزایش یافته اسـت، و مقدار بیشتری بخار آب در اتمسـفر انباشـته شـده است، احتمـالاً شـدیدتر خواهد بود.



تأمین غذا

حتـی اگـر فـرض کنیـم کـه خشکسـالی های فجیـع رخ ندهـد، بـاز هـم کشـورهایی کـه وابسـته بـه کشـاورزی هسـتند آسـیب پذیر خواهنـد بـود. هیچ یـک از فعالیت هـای بشـر بـه اندازه کشـاورزی وابسـته بـه شـرایط آب و هوایی نیسـت. محصولات کشـاورزی نسـبت بـه تغییر الگوهـای بارندگـی، حداقـل و حداکثر میانگیـن دما و بارش هـای جوی حسـاس هسـتند. ایـن وضعیـت در مـورد آفـات و بیماری هـای گیاهـی و زیسـت بوم های دسـت نخورده ای کـه آب را در خـود ذخیـره می کنند، از خاک حفاظـت می کنند و مزایای قابـل توجهـی برای کشـاورزی فراهـم می کنند نیز به همیـن صورت اسـت. در عرض های جغرافیایـی بـالا و برخی نواحـی از عرض های جغرافیایـی میانه، گرم شـدن باعث طولانی شـدن دوره رشـد شـده که این امر یک مزیت محسـوب می شـود. اما هوای بسـیار گرم در تابسـتان باعث می شـود که تأثیر بهار طولانی فراموش شـود. حتی اگر خشکسـالی اتفاق نیفتـد، روزهـای بسـیار گرم، خصوصـا در زمان های مشـخصی از فصـل، می تواند صدمات شـدیدی بـه گیاهانی ماننـد ذرت وارد کنـد. برآوردها نشـان می دهد که گرم شـدن آب و هـوا باعث شـده اسـت که محصـول ذرت و گندم به انـدازه 4 تا 5 درصد در طی 30 سـال اخیـر کاهش پیـدا کند.

بـالا رفتـن قیمـت غـذا به دلیـل کاهـش میـزان محصـولات و برداشـت از زمین هـای کشـاورزی باعـث سـودجویی برخی از تولیدکننـدگان می شـود؛ در حالی که ایـن امر باعث صدمـه دیـدن قشـر ضعیف جامعـه، به خصوص کشـاورزان می شـود که غذای آنها مشـمول کمک هزینه هـای دولتـی نمی شـود و شـانس کاری آنهـا بـا کـم شـدن برداشـت از زمیـن کاهـش می یابـد. اگـر قیمت نفـت خام نیـز مانند مـواد اولیه کشـاورزی روند رو بـه افزایش داشـته باشـد، آنگاه مانند سـال 2008 ،مسـئله قیمت غذا نیز با مشـکل مواجه خواهد شد.

توسـعه شـهرها نیز به مشـکلات مناطق روسـتایی افزوده خواهد شـد. اگرچه توسـعه شـهرها ذاتـاً اتفـاق زیـان آوری نیسـت، چـون مانـع از رشـد کربن می شـود، امـا فواید آن کمتـر اسـت. تغییـر به سـمت اقتصاد با سـرمایه بیشتر و شـهری باعث تولیـد بیشتر در بخش کشـاورزی می شـود.

دو دلیـل وجـود دارد کـه براسـاس آنهـا می تـوان به این قضیـه به صـورت خوش بینانه نـگاه کـرد. یکـی اینکـه دی اکسـیدکربن باعـث رشـد بیشتـر محصـولات کشـاورزی می شـود. دی اکسـیدکربن باعث سـهولت فتوسـنتز در اکثر گیاهان می شـود. در مناطق با آب و هـوای معتـدل، اثر افزایش تولید کشـاورزی، گرم شـدن اقلیم منطقه تا سـال 2050 را پوشـش می دهـد. در مناطق گرمسـیری نیز وضـع به همین منوال اسـت، اگرچه برخی معتقدنـد که رشـد کشـاورزی به سـختی می تواند اثر افزایـش دما و تغییرات شـدیدتر آب و هـوا در فصل هـای رشـد را کاملاً جبران کند. دلیل دوم این اسـت که تجربه نشـان داده کشـاورزان و صنایع وابسـته به آنها می توانند خود را با تغییر شـرایط وفق دهند. برخلاف بسـیاری از هشـدارهای مربوط به آینده کشـاورزی، تولید محصولات زراعی طی نیم قرن اخیـر افزایـش چشـمگیری داشـته اسـت. بنابرایـن توانایـی تداوم این رشـد در سـال های آینده نیـز وجود خواهد داشـت.

در صورتـی کـه شـرایط فـوق فراهـم نشـود، آنگاه حیـات وحـش کـه هم اکنـون نیز تحـت فشـار تأثیـرات تغییـر اقلیـم اسـت، متضـرر خواهـد شـد. در جهانی کـه جمعیت آن مـدام در حـال افزایـش اسـت، راه حـل ثانویـه بـرای افزایـش فرصت هـای کشـاورزی، افزایـش بیشترزمین هـای کشـاورزی اسـت. تبدیـل کـردن جنگل هـا بـه زمین هـای کشـاورزی کـه در حـال حاضـر نیز ایـن اتفاق می افتـد، تنوع زیسـتی و منافع زیسـت بوم بـرای انسـان (مثـل ذخیـره بارندگـی و جلوگیـری از سـیل) را کاهـش می دهـد و باعـث افزایـش آزادسـازی دی اکسـیدکربن می شـود. یکـی از اسـتدلال‌هایی کـه گفته می‌شـود از جنگل زدایـی جلوگیـری می کنـد (امـا از آلودگـی صنعتـی جلوگیـری نمی کنـد) ایـن کـه افزایـش محصولاتـی نظیـر سـویا که بـا تغییـرات ژنتیکـی در کل دنیای کشـت می شـود، دیگـر نیازی بـه افزایش زمین های تحت کشـت ندارد. در صورتـی که مورد قبل انجـام نشـود، کاهـش محصـولات به ایـن معنی خواهـد بود که بـا تخریب زیسـتگاه های جانـداران و تغییـرات اقلیمـی، موجـی از انقـراض گونه هـای زنـده اتفـاق می افتـد. صدمه دیـدن زیسـت بومها می تواند مشـکلات اولیه را نیز تشـدید کند. در حال حاضـر در حدود نیمـی از دی اکسـیدکربن آزادشـده از سـوخت های فسـیلی توسـط گیاهـان و اقیانوسها جـذب می کننـد. بنابرایـن می تـوان گفـت کـه بـا بـالا رفتـن دمـا روی کـره زمیـن، این خدمـت زیسـت بوم بـه انسـان نیـز توانایی خـود را از دسـت خواهـد داد. در واقـع تخریب هرچـه بیشتـر زیسـت بوم باعـث می شـود که ایـن توانایـی به سـرعت کاهش پیـدا کند.

مدیریت ریسک

ایـن احتمـال وجـود دارد که شـرایط تا این حد بد نباشـد. اگر درجه پایین حساسـیت را در نظـر بگیریـم، افزایـش دمای کمتـر از 1 درجه سـانتی گراد تا سـال 2050 درصورتی که از افزایش آلودگی ها جلوگیری نشـود، یک احتمال محسـوب می شـود. برخی نیز (که خـود را معتـدل می نامنـد) معتقدند که نتایج تفکر جمعـی در علوم اقلیمی نشـان دهنده کمتـر شـدن احتمال بالاسـت. در طرف مقابـل، برخی نیز معتقدند که نداشـتن تمایل به دیـدن وضعیـت هولنـاک آینده باعث می شـود دانشـمندان علاقـه ای به صحبـت در مورد درجات بالای حساسـیت نداشـته باشند.

عقیـده گـروه معتـدل ایـن اسـت که منتظـر بمانیم تا ببینیـم وضعیت به چـه صورت تغییـر می کنـد و هزینه هـای بالایـی صـرف نکنیـم، تـا زمانـی که خطـر به وضـوح تأیید شـود. امـا ایـن گروه حالت سـکون سیسـتم را در نظر نمی گیرنـد. یعنی بر ایـن باورند که آلودگی هـای حـال حاضـر روی دهه هـای آینـده تأثیـر نخواهـد گذاشـت، و تصمیم گیری بـرای آینـده از هم اکنـون امکان پذیـر نیسـت. این گـروه در همـان دامی گرفتار می شـوند کـه حامیـان عملکـرد رادیـکال در دولـت قدیم کپنهـاگ بـه آن افتادند: اعتقاد بـه اینکه تغییـر اقلیـم یک مسـئله مشـخص و واضح اسـت (از نظر کپنهاگ مسـئله ای عاجـل، و از نظـر معتدل هـا مسـئله ای اثبات نشـده) که یـک راه حل مسـتقیم دارد.

بـا توجـه بـه اینکه تغییـر اقلیم مبنـای گسـترده، زیرشـاخه های پایان ناپذیـر، فضای محـدودی بـرای عکس العمل و اختلافات سیاسـی فراوانی دارد، بنابراین از آن نوع مسـائل نیسـت کـه بتـوان به راحتـی راه حلی بـرای آن پیشـنهاد داد و بایـد بیشتر به عنـوان یک زمینـه یـا چشـم انداز بـه آن نـگاه کـرد: یک دیـد بنیادی بـه روابـط روی کره زمیـن. این مسـئله یکـی از چالش هـای به وجودآمده بر اثر تفکر اشـتباه در زمین شناسـی و جغرافیای سیاسـی (ژئوپلیتیک) در قرن 21 اسـت. در واقع هدف حل مشـکل نیسـت، بلکه آمادگی برای مواجه شـدن با ریسـک در سـطوح مختلف از زمین زراعی و شـهر گرفته تا ایالت ها و اسـتان های مختلـف و در نهایـت کل کره زمین اسـت.

یکـی دیگـر از اسـتراتژی های مدیریت ریسـک این اسـت کـه به فعالیت هـای دیگری کـه انسـان در قبـال اقلیم انجام می دهد توجه شـود. گاز متان آزادشـده از نشـت لوله های گاز و محـل دفـن زباله هـا و حباب هـای ایجادشـده از شـالیزارها و اکسـیدنیتروژن حاصل از زمین هـای زراعـی، به خصـوص زمین هایـی کـه بیش از حـد کوددهی می شـوند و ازن موجـود در غبارهـای شـیمیایی جـزو گازهای گلخانه ای هسـتند که در کوتاه مدت بسـیار قویتـر از دی اکسـیدکربن هسـتند. معیارها بـرای محدود کردن رهاسـازی آنهـا می تواند پیشـرفت های سـریعی ایجـاد کند که منافع دیگـری هـم دارد. به عنوان مثـال ازن کمتر باعـث بـالا رفتن کیفیت هوا و حاصلخیزی گیاهان می شـود. در مورد «کربن سـیاه»، دوده حاصـل از کوره هـا، دود حاصـل از آشـپزخانه ها، اجاق هـا و موتورهـای دیزلـی بـا طراحـی سـوخت نادرسـت و آتش سـوزی جنگل هـا و زمین هـای حاوی زغال سـنگ نیـز به همین صورت اسـت. کربن سـیاه تأثیر گرمایی زیادی در مقیاس محلی دارد، و معیارهای کنترل آزادسـازی آن فوایـد دیگـری علاوه بـر تأثیر روی اقلیـم دارد (مثالاً کاهـش آلودگی حاصل از سـوخت ناقـص اجـاق گازهای خانگی کـه باعث مرگ بسـیاری از مادران و کـودکان در هندوسـتان و مناطـق دیگـر می شـود). برخـی پیش بینی می کننـد که تصمیم گیـری در مـورد کربـن سـیاه آزادشـده از کشـتیرانی و آتش می تواند طی 10 سـال یا بیشـتر، مانع از ذوب شـدن یخ هـای دریای قطب شـمال شـود.

تفکرات رادیکال

بدون فعالیت مسـتمر در مورد آزادسـازی دی اکسـیدکربن در اتمسـفر، معیارهای فوق توانایـی کافـی برای کنترل مسـیر تغییر اقلیـم را نخواهند داشـت، اما انجـام آنها می تواند کمـک کنـد. شـاید زمـان تغییـرات را بـه تعویـق بیندازنـد تـا فناوری هـای تجدیدپذیر و فاقـد کربـن بـه عرصه ظهور برسـند. سیاسـت های حـال حاضـر هزینه های گزافـی برای سـرمایه گذاری در منابع تجدیدپذیر می کنند که ممکن اسـت همواره مناسـب نباشـند )سـلول های خورشـیدی بـرای تولیـد بـرق در شـمال آلمـان بـا آسـمان ابـری مناسـب نیسـتند). توجـه بیشتـرروی تحقیقـات پیشـرفته در مـورد منابـع تجدیدپذیـر می تواند گزینه هـای فراوانـی بـرای آینـده فراهم کند.

علاوه بـر جلوگیـری از گـرم شـدن آب و هـوا، روش هایی نیـز برای دسـتکاری در اقلیم بـرای خنـک کردن آن وجـود دارد. فناوری هـای زیادی برای خارج کردن دی اکسـیدکربن موجـود در هـوا وجـود دارد، کـه به نظر می رسـد در حال حاضـر دارای ظرفیـت محدودند و مقـرون بـه صرفـه نیسـتند و از لحـاظ فنـی هنوز به پیشـرفت کامـل برای اسـتفاده در مقیاسـی به وسـعت کره زمین نرسـیده اند. بـا توجه به اینکـه آلودگی ها در حـال افزایش هسـتند، ایـن فناوری هـا تأثیر بسـیار کمـی دارند. امـا در صورتـی که آلودگی هـا مقداری کاهـش پیـدا کننـد شـرایط عوض می شـود. اگـر آلودگـی کنترل شـود، حتی اگـر مقدار ورود دی اکسـیدکربن بـه صفـر برسـد، و علاوه بـر ایـن اگـر فعالیتـی بـرای خـارج کـردن مقـدار دی اکسـیدکربن باقیمانـده در اتمسـفر صـورت نگیرد، تـا مدت طولانـی ای مقدار دی اکسـیدکربن هم چنـان بـالا می ماند. تنها راه مؤثـر در کاهش آن خارج کـردن مقداری از دی اکسـیدکربن اسـت. مانند وضعیت متوقف کردن ورود آلودگی به اتمسـفر، دهه ها و حتی قرن ها طول می کشـد تا معیارهای کاهش دی اکسـیدکربن بتوانند تغییرات اقلیمی را بـه وضعیت سـابق برگردانند. امـا برخی از تغییرات اقلیمی، مانند شکسـتن صفحه های یخی، آهسـته و آهسـته تر هسـتند. حتی اگر مداخله برای کاهش دی اکسـیدکربن بتواند منجـر بـه جلوگیری از شکسـتن صفحات یخی در گرینلند و قسـمت غربـی دریای قطب شمال شـود، کاملا ارزشـش را دارد.

بدتـر اینکـه فناوری هایی وجود دارند که از طریق کاهش مقـدار جذب زمین از آفتاب، دمـای کـره زمیـن را به سـرعت کاهش می دهنـد. نظریات مختلفـی برای نحـوه انجام این کار وجـود دارد، ولـی یکـی از سـاده ترین راه هـا، افزایش ضخامت لایه نازک ائروسـول های سـولفات در استراتوسـفر است. مانند سـولفات های آزادشده از سـوخت زغال سنگ و نفت در لایـه داخلـی اتمسـفر، سـولفات های موجـود در استراتوسـفر باعـث خنک شـدن کره زمیـن می شـوند. تأثیـر آن در زمانـی کـه آتشفشـان های بزرگ فـوران می کننـد و باعث ضخیـم شـدن لایه استراتوسـفر می شـوند و دما افت پیدا می کند، مشـاهده شـده اسـت. ائروسـول های استراتوسـفر کارایی بسـیار بالاتری نسـبت به ائروسـول های لایه های پایین اتمسـفر دارنـد، چـون داخل اتمسـفر بارندگی ای صورت نمی گیرد که سـولفات را بشـوید و ایـن ذرات معلـق می تواننـد تـا یـک سـال در آن باقـی بمانند، ولـی در لایه هـای پایین تنهـا چنـد روز باقـی می ماننـد. در نتیجه، تزریـق مداوم سـولفور به استراتوسـفر می تواند بـه مقـدار زیادی کـره زمین را خنک كنـد، بدون اینکه صدمه ای به سلامت انسـان وارد آید.

این تزریق از لحاظ فنی بسـیار سـاده اسـت. ولی از نظر سیاسـی، اخلاقی و هواشناسی ریسـک بالایـی دارد. سـولفات های موجـود در استراتوسـفر نمی تواننـد گـرم شـدن بر اثر دی اکسـیدکربن را بـه نحـو صحیحـی از بیـن ببرنـد و حتی ممکن اسـت برخـی مناطق خشـک تر از آن چیـزی بشـوند کـه امـروزه بدون دسـتکاری در اقلیم هسـتند. انجـام این روش خنک سـازی، مسـائل اخلاقـی را متفاوت با آنچـه در مورد تغییر اقلیم بـود، به عنوان تأثیـرات جانبـی در دیگـر فرایندهـا، مطرح می کنـد و باعث ایجاد منفعت بـرای گروه های خـاص می شـود. از نظـر سیاسـی، چـون یـک یـا چنـد دولـت تمایـل بـه کنتـرل اقلیـم کشـورهای دیگـر دارنـد، این مسـئله به نوعی تجاوز محسـوب می شـود. بنابـر دلایل فوق، این روش مناسـب نیسـت و شـاید با رویکرد مدیریت ریسـک این پیشـنهادی باشـد که تنهـا در شـرایطی تـا ریسـک وضع موجود بـالا و واضح اسـت، داده می شـود.

بنابرایـن به نظر نمی رسـد انباشـتن استراتوسـفر بـا سـولفات راه حل مسـئله گرمایش جهانی باشـد. اما راه دیگری هم وجود ندارد. تغییرات اقلیم مسـئله ای مشـخص با راه حل مشـخص نیسـت. ایـن مسـئله، مانند سـاخت یـک آسـمان خراش و یـا پرتاب سـفینه به فضـا، نمـاد یـک عصر بـرای دوره هـای آینده نیسـت که به صـورت یک سـمبل عجیب به نسـل آینـده تحویل داده شـود. تغییر اقلیم مانند مشـکلی اسـت که بیشتـراز زمان حال، بـه آینـده تعلـق دارد. امـا ایـن امـر باعـث نمی شـود که ایـن بحـران غیرقابل مهار باشـد. هم چنیـن بـه این معنی نیسـت که مرزهـای قابل تشـخیص بین تغییـرات اقلیمی وجود نداشـته باشـد و یـا راه حل های بهتـر و بدتر موجود نیسـت و یا راه های بهتـر و بدتر مقابله بـا ریسـک وجود نـدارد. مطمئناً وجود دارد. اما تغییر اقلیم مسـئله ای اسـت که توسـعه و پیشـرفت قـرن را شـکل می دهـد، نـه چیزی کـه در این قـرن از آن صرف نظر شـود.