24 شهریور 99

فرهنگ و سیاست، پیش نیاز اقتصاد جهانی

پروسه جهانی شدن بر سه حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ تأثیرات اساسی خواهد داشت. امروزه با فراگیر شدن این پدیده ، در حال مشاهده تغییرات گسترده در حوزه فرهنگ و سیاست کشورها و به تبع آن ، تغییرات اساسی در حوزه اقتصاد هستيم . با پذیرش این روند تغییرات ، لازمست تا رویکرد ما در این حوزه ها دچار تغییرات و تحوّلات جدی شود تا قابلیت تطبیق و بهره گیری از آثار مثبت این رویکرد را پیدا نماید. تحولات سیاسی و فرهنگی ، پیش نیاز و بستر تحول در نگرش ها و برنامه ریزیهای اقتصادی در کشورهاست ، با نگاهی به جایگاه اقتصادی کشورها و نوع حاکمیت های سیاسی و نگرش های فرهنگی در آن ، می توان به معنی دار بودن رابطه این سه شاخص نسبت به یکدیگر پی برد.

اگر قرار است شرکت ما در عرصه رقابت جهانی، خود را آماده ورودی تمام عیار کند ، باید فرهنگ سازمانی خود را به این سمت تغییر دهد. سیاست ها و راهبردهای شرکت را منطبق با این شرایط کند ، تا بتواند كسب وكاري جهانی داشته باشد. پس سه حوزه فرهنگ، سیاست و اقتصاد از مفاهیم موثر در جهانی شدن سازمان ها هستند. اقتصاد برای ورود به هر کشور باید سوار قطاری شود که لوکوموتیو آن سیاست و فرهنگ است. اگر شما بخواهید محصول و خدمات خود را وارد بازار کشوری کنید ، باید فرهنگ استفاده از آن را پیشاپیش وارد آن جامعه کنید. تا شما زیرساخت های سیاسی و فرهنگی یک جامعه را برای ورود کالای خود مهیّا نکرده باشید، کالای شما در آن کشور توفیقی نخواهد یافت. پس اگر اقتصادی بخواهد مسیر جهانی شدن را بیپماید، باید بسترهای سیاسی و فرهنگی را برای این مهم آماده کند.

حدود 50 سال پیش نوشیدن قهوه در کشور ما چندان مرسوم نبود ، امّا به مرور و با کمک رسانه ها و تبلیغات، فرهنگ استفاده از این نوشیدنی وارد کشور شد و رفته رفته حالت لوکس به خود گرفت. بنابراین بازار کشور ما برای ورود دو محصول آماده شد: قهوه و قهوه جوش.

به تشنّجات سیاسی امروز و روزگار نه چندان دور گذشته نگاهی بیاندازید. ورود اروپائیان به کشورهای آفریقایی به چه منظوری بود؟ امروز هرچند روش های مستقیم استعماری کمتر مورد استفاده قرار می گیرد ، ولی تسلط گروه خاصی بر بخش اعظم اقتصاد جهان ، ناشی از ایجاد و حاکمیت روابط سیاسی آنان در آن کشورهاست.

به عراق امروز نگاه کنید. می دانید بیشترین رشد کسب و کار پس از حمله نظامی امریکا به عراق چه بوده است؟ عرضه و فروش مشروبات الکلی و كالاهاي لوكس! شاید به جرأت بخش اعظم فعالیت های کسب و کار در شهر بغداد بر روی این مسئله متمرکز شده است. پس بسیار مهم است که بدانیم فرهنگ ما چه شاخص هایی باید داشته باشد تا قدرت نفوذ و ماندگاری داشته باشد؟ سیاست های ما باید چه بستری داشته باشد و سیاست گذاری های ما باید مبتنی بر چه اصولی باشد تا به رشد اقتصادی ما بیانجامد؟

یک مثال عینی:
سال 2009، مجموعه ای بنام "JCCME" از بین مدیران ارشد شرکت های فعال در منطقه خاورمیانه، 15 مدیر را که من هم یکی از آن ها بودم انتخاب و برای گذراندن دوره آموزشی و با هزینه خودشان به ژاپن دعوت کردند. در سال 2013 نیز مجددا دوره دومی برگزار شد. با توجه به مشکلات اقتصادی موجود در کشور ژاپن که پس از فاجعه فوکوشیما بوجود آمده بود 50 % هزینه دوره را JCCME متقبل شد. این برای من و دوستان و همکارانم جای سوال بود که JCCME و به واقع ژاپن از این هزینه، چه انتفاعی را انتظار دارد؟ آیا این موضوع صرفا یک فعالیت فرهنگی است؟ آیا موضوع سیاسی است؟ آیا به دنبال منافع اقتصادی هستند؟ در دوره اخیر فرصتی دست داد تا در این خصوص با مسئولان برگزاری دوره صحبت کنم و ایشان نیز صادقانه اینگونه پاسخ دادند:
در دهه هفتاد میلادی کشورما ژاپن با یک shut down در خصوص تأمین سوخت فسیلی ، توسط کشورهای خاورمیانه مواجه شد.

در بررسی اولیه متوجه اختلاف فرهنگی بین ما و کشورهای خاورمیانه و نیز ضعف روابط فرهنگی و عاطفی با ایشان شدیم. برای رفع این معضل برنامه ای تدوین شد که خلق مجموعه JCCMC و برگزاری دوره هایی مثل دوره حاضر بخشی از آن برنامه کلان بود ، با اين روش علاوه بر انتقال تاکتیک های مديريت ژاپنی، باعث ایجاد علقه بین مدیران ارشد حاضر در خاورمیانه و کشور ژاپن خواهيم شد و این مهم بطور قابل ملاحظه ای ، جلوی اتفاق های مشابه را خواهد گرفت.

ژاپنی ها همچنین به این موضوع اشاره داشتند که : کشور ایران از سال 2009 در کانون توجه ما قرار گرفته است. مدام ایران را رصد می کنیم تا با رفع تحریم ها و با توجه به تقویت مناسبت های فرهنگی، سیاسی که بطور مستمر انجام می شود، حضورمان در این بازار ناب تضمین شود.

ملاحظه می فرمائید که ایشان با کمک فعالیت های علمي ،فرهنگی و سیاسی، بدنبال منافع اقتصادی هستند و این یعنی اينكه : ورود به بازار جهانی و تقویت آن ، مستلزم بسترسازی فرهنگی ، سیاسی و تقویت آن است.