3 مرداد 99

ماتریس SWOT و برنامه راهبردی ژاپن در 2020

بدون تردید مرور SWOT کشور ژاپن جذابیتهای زیادی دارد و مرور آن می تواند الگوی خوبی برای تدوین و تحلیل ماتریس مذکور در سطح كشور و به تبع آن براي سازمان ما باشد.
ژاپنی ها برای برون رفت ژاپن از بحران اقتصادی ناشی از سونامی بزرگ منطقه فوکوشیما در سال 2011 ، با بهره گیری از مدل SWOT ، برنامه راهبردی را با چشم انداز سال 2020 تدوین نمودند که در ادامه بطور اجمال به آن می پردازیم

نقاط قوت: ( S )
1- توانایی توسعه و تحقیق و برخوردار از محققان برجسته
2- پذیرش نظر محققان توسط کارشناسان و کارکنان
در کشور ما متاسفانه فاصله زیادی بین نظر محققان امور مختلف و پذیرش آن در بین مجریان امور مربوطه وجود دارد. مردم ژاپن پذیرفتن نظرات محققان را بعنوان یک اصل پذیرفته و باور دارند. این مهم اثرات دوسویه ای دربردارد. هم مردم از این اعتماد منتفع می شوند و هم محققان برای پیشرفت و تعالی مردم بیشتر تلاش و پژوهش می کنند.
3- برخوردار از تکنولوژی های برتر:
این موضوع آنقدر بدیهی است که نیاز به توضیح ندارد.
4- ارتباط نزدیک بین مدیران و کارکنان
فلسفه کارتيمي (Team work) در ژاپن و عدم وجود تقسیم بندی های مسئوليتي غير منعطف ، باعث شده تا رابطه قلبی و عاطفي ، بین کارمندان و مدیران بوجود آید.
5- تلاش و کوشش ذاتی
این ویژگی بعنوان یک مفهوم بنیادین در ژاپن مورد توجه است. آنان کار و تلاش را عبادت می دانند و این باور در بین مردم ژاپن نهادینه شده است.
6- خودکنترلی
این صفت ، ژاپنی ها را از بسیاری از دیگر مردمان دنیا متمایز می کند. آنها نیاز به کنترل ثانوی ندارند. قرار نیست در ازای هر بخش یا فرد، بازرسی وجود داشته باشد. همه تلاش می کنند کار خود را درست انجام دهند.
7- روحیه پس انداز
بحث قناعت در ژاپنی ها یک شاخصه حائز اهمیت است. آنها درآمد خود را بیهوده خرج نمی کنند. این در حالی است که در کشورهای درحال توسعه ، غالبا درآمد "پیش خور" مي شود 8- وفادار، مورد اعتماد و ذات خوب
9- اشتیاق و رضایتمندی از نتیجه کار
10- ایجاد رفاه و تسهیلات از طریق دولت
این که چطور ابزارهای قانون گذاری تدوین شوند تا رفاه ایجاد کنند.
11- ایمنی و امنیت بالا:
12- عدم تبعیض نژادی ، سیاسی و اجتماعی
در این زمینه ژاپن فوق العاده عمل کرده است.
13- جمعیت بالا و برخوردار از بازار بزرگ
وقتی مفهوم و رویکرد مثبت باشد و بعبارتی مثبت نگری بر جریان برنامه ریزی حاکم باشد ، هر مفهومی رنگ و بوی تازه ای به خود می گیرد. در کشوری که مساحتی کمتر از یک ششم خاک کشور ما را داراست و از این مساحت تنها 6% قابلیت کشاورزی دارد و کلا 15% از این مساحت، مسطح است، با جمعیتی بالغ بر 120 میلیون نفر، این جمعیت را نقطه قوتّی می داند که بوجود آورنده بازار بزرگ داخلی هستند.
14- انگیزه بالا برای پاسخ دادن به نیاز مردم
15- 100% مردم باسواد
تنها 01/0 درصد از مردم ژاپن بی سوادند و تقریبا تمام مردم این کشور از نعمت سواد برخوردار هستند.
16- عدم تبعیض طبقات اجتماعی در پذیرش مسئولیت ها
در تقسیم مسئولیت های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، مدیریتی و غیره، هیچگونه تبعیض طبقاتی در کشور ژاپن دیده نمی شود. توجه به نژاد و قوم، قبيله و .... در انتخاب مسئولان جایی ندارد و فقط شایسته بودن ، ملاک قرار می گیرد.

نقاط ضعف: (W)
1- کاهش نیروی کار
بدلیل پیر بودن مردم کشور ژاپن نیروی کار در ژاپن با محدودیت مواجه شده است و همین امر موجب گردیده نیروی کار در ژاپن کم و گران شود.
2- توجه و تعصب بیش از حد به تکنولوژی های ژاپنی
همین بند نشان دهنده میزان توجه تدوین کنندگان برنامه استراتژی کشور ژاپن است. شاید هر کشوری این موضوع را یک افتخار بداند ولی این برای ژاپن مترقی یک ضعف است. با این نگرش ،آن ها از تکنولوژی های روز جهان کم بهره خواهند برد و همین امر عرصه رقابت برای ارتقاء تکنولوژی در ژاپن را کاهش خواهد داد.
3- عدم قدرت رقابت در عرصه کشاورزی
همانطور که قبلا اشاره شد ، تنها 6% از کل مساحت کشور ژاپن قابلیت کشت دارد، پس این محدودیت فرصتی برای عرض اندام در عرصه رقابت بین المللی در حوزه كشاورزي باقی نمی گذارد. ژاپن در این زمینه یک مصرف کننده است.
4- عدم تسلط به زبان انگلیسی
تعصب افراط گرایانه ژاپنی ها به فرهنگ، نژاد و داشته های کشورشان در کنار تمام محاسنی که دارند، ضعف هایی ایجاد کرده که در بند مربوط به تکنولوژی به آن اشاره شد. همین فرهنگ باعث شده تا مردم ژاپن غالبا با زبان مشترک دنیا که زبان انگلیسی است، بیگانه باشند. غالب مدیران قدیمی ژاپنی به جز زبان مادری قادر به تکلم به زبان دیگری نیستند و این موضوع برقراری ارتباط ایشان با سایر کشورها را دچار اشکال می کند. زبان گفتگو از ابزارهای جهانی شدن است ولی بهره بردن از آن برای ژاپن که درساير حوزه ها حرفهاي زيادي براي گفتن دارد، ضعف بزرگی محسوب می شود.
5- قدرت ریسک پذیری پائین
از آنجا که در ژاپن کار بصورت گروهی صورت می پذیرد، افراد به تنهایی قدرت ریسک پذیری خود را از دست می دهند. همین امر شهامت در طرح روش های جدید را از ایشان سلب می کند.
6- طولانی بودن روند تصمیم گیری
این بند نتیجه حادث شدن بند قبلی است. عدم شهامت در پذیرش ریسک ها ، باعث می شود تا با تمامی مسائل محتاط برخورد شود و این امر روند تصمیم گیری را طولانی می کند.
7- بالا بودن هزینه دستمزد نیروی کار
در اولین بند از ضعف ها ، اشاره شد که جامعه ژاپن بدلیل پیر بودن با کاهش نیروی کار مواجه شده و در نتیجه نیروی کار محدود و به تبع آن دستمزد نیروهای کار بالا می باشد.
8- کاهش انگیزه کار در نسل جوان
در سفری که به کشور ژاپن داشتم ، بسیار علاقمند بودم تا این موضوع را رصد کنم. معضلات مربوط به نسل جوان که یکی از مهمترین آنها ، کاهش انگیزه کار است، معضلی جهانی است. انگیزه کار در بین نسل جوان در تمام جهان دچار افت زیادی شده که اثرات جهانی آن عدم وفاداری به سازمان، مصرف گرایی فزاینده، تزلزل در خانواده ها و مشکلات بسیار دیگر است. این مهم در ژاپن نیز بسیار مورد توجه است. مسئولان امر نگران آینده شرکت های بزرگ ژاپنی هستند. بنابراین در برنامه کلان خود، برای افزایش انگیزه در بین جوانان برنامه های پویا و متنوعی پیش بینی کرده اند.
در مورد این معضل جهانی در کشور خودمان نیاز به تعریف بیشتر نیست. کافی است به دوروبر خودمان نگاهی بیاندازیم. پدران ما غالبا از ابتدا تا انتهای کار در یک سازمان مشغول بودند و به نوعی وفاداری به سازمان در آن ها وجود داشت. اما امروزه ، نیروی کار جوان کشور ما ، مدام به دنبال تغییر جایگاه شغل خود از شرکتی به شرکت دیگر و از سازمانی به سازمان دیگر هستند. این تغییرات مستمر باعث عدم انجام برنامه های بلندمدت در سازمان می شود. لازم به ذکر است جابجائی های مکرر دلایل دیگری همچون تعاریف جدید مدیریتی، بازارهای متلاطم کار، نیاز به رشد، ضعف سازمان ها در ایجاد انگیزه و.... دارد که در بخش توسعه منابع انسانی به آن خواهیم پرداخت ولی نکته جالب اینکه حتی ژاپنی ها هم برای رفع این معظل راه حل جامعی ندارند. یکی از اساتید من در کشور ژاپن، پروفسور اونی شی بود که سابقه 37 سال فعالیت در پاناسونیک داشت. پاناسونیک در کنار تویوتا دو غول بی بدیل در دنیای کسب و کار ژاپن و به عبارتي جهان هستند که علاوه بر توفیق به عنوان یک سازمان درآمدزا، صاحب نظریه های متعدد و اثربخش مدیریتی در سطح جهان هستند.
از پروفسور اونی شی پرسیدم: آیا امروزه در بین جوانان ژاپنی فردی را می توان یافت که مثل شما بیش ازسی سال در یک سازمان معظم باقی بماند؟ ایشان بدون تردید و درنگ گفتند به هیچ وجه! این مشکل برای ما یک گلوگاه مهم و استراتژیک است. پرسیدم آیا راهکاری برای آن پیدا کرده اید؟ پاسخ دادند: یکی از اساسی ترین دغدغه های مدیران کلان کشور ما همین مسئله است که متاسفانه هنوز را حل نتیجه گرا و برنامه تجربه شده ای برای آن پیدا نکرده ایم.
این حوزه دنیایی برای پژوهش و بحث در خود دارد. فرار مغزها، کشته شدن انگیزه ها، خمودی و بی تفاوتی، معظلات اجتماعی، بزه کاری ها و .... از انشعابات این حوزه است.

فرصت ها: (O)
1- قدرت خرید شرکت های سایر کشورها
با توجه به تراز تجاری بسیار موفق، ژاپنی ها بعنوان دومین اقتصاد برتر دنیا، توانمندی حضور در کشورهای دیگر برای خرید شرکت های موفق را دارا می باشد.
2- وابستگی بسیاری از کشورها به تکنولوژی ژاپنی
این یک فرصت مهم و مغتنم برای ژاپنی هاست. آن ها می دانند غالب تولیدات محصولات جدید در اقصی نقاط جهان، از تکنولوژی های ژاپنی بهره می برند. شرکت Apple گوشی موفق iphone خود را مرهون ژاپنی ها است. اکثر قطعات High Tech این گوشی ها توسط ژاپن ساخته می شود.
3- درگیری رقبا در بحران های اقتصادی
تهدیدی که کشورهای رقیب را تحت ا لشعاع قرار داده، برای ژاپن یک فرصت است. یکی از رقبای اصلی و همیشگی ژاپن در عرصه های مختلف رقابت، کشور امریکاست. امریکا با توجه به نگرشی که به جهان دارد و با توجه به سیاست های مزاحم خود، پا به کشورهای بسیاری گذاشته و در مناقشات بسیاری وارد شده است. همین امر برای آنها مشکلات عدیده ای از جمله بحران اقتصادی ایجاد کرده است و این مسئله، عمده توان این كشور را صرف رفع این بحران کرده است و این در حالی است که ژاپن با مبرّا کردن خود از دخول در مناقشات سیاسی، فرصت استثنایی و ممتازی برای کم کردن فاصله از رقیبی همچون امریکا ، پیدا کرده است.
4- درگیری رقبا در بحران های سیاسی و نظامی
همانطور که در بند قبلی بدان اشاره شد، رقبای ژاپن و از همه مهمتر امریکا درگیر مسائل سیاسی و بحران های نظامی هستند، ولی ژاپن با دوراندیشی در حالی که بودجه تخصیصی نظامی خود را به حداقل می رساند، توان خود را صرف رشد اقتصادی کرده است.
5- انگیزه کار نیروهای سایر کشورها در ژاپن
بخاطر دارید در بخش ضعف ها اشاره کردیم که "کاهش نیروی کار" و "بالا بودن هزینه دستمزد نیروی کار" از مهمترین نقاط ضعف ژاپنی ها است.
اما این خلا با توجه به دستمزد مناسب نیروی کار در ژاپن ، باعث جذب نیروی کار ارزان تر سایر کشورها می شود که خود فرصتی مناسب برای ژاپن است. تا چند سال پیش بسیاری از جوانان کشور خودمان نیز با عزیمت به ژاپن و پس از طی مدت زمان طولانی، معمولا با دست پر به کشور برمی گشتند و کسب و کاری برای خود راه می انداختند. هر چند با بی اخلاقی های برخی از ایرانیان در ژاپن ، این فرصت از جوانان ایرانی گرفته شد.
6- مقبولیت و پذیرش ژاپن توسط سایر شرکت ها
مقبولیت مساوی است با صادرات و این فرصتی مناسب برای ژاپن است.
7- المپیک 2020
برگزاری المپیک ها در سراسر جهان و برای هر کشوری فرصت بزرگی است تا تحولی شگرف در سیاست، فرهنگ و اقتصاد خود ایجاد کنند و در کنار آن، علاوه بر نمایش قدرت فنی و تکنولوژیکی، به صدور فرهنگ خود بپردازند.

تهدیدها:(T)
1- نوسانات نرخ ارز
تغییر نسبت ارزش "ین" با "دلار" شاخص بسیار تأثیرگذاری در اقتصاد ژاپن است.هرچند میزان نوسان نرخ ارز ژاپن نسبت به کشورهای دیگر بسیار پائین است ولی برای صاحبان اقتصاد دوم جهان، حائز اهمیت و تعیین کننده است.
2- رقابت شدید کشورهای آسیایی
امروز تنها چین رقیب ژاپن نیست ، بلکه مالزی، اندونزی، هنگ کنگ، هند، کره جنوبی و برخی کشورهای دیگر تبدیل به رقبای پرقدرتی شده اند که بی توجهی به هر یک از ایشان مساوی با از دست دادن سهم بزرگی از بازار جهانی است. با وجود فرهنگ ملی گرایانه ژاپنی ها ، جالب است بدانید این روزها بخش قابل توجهی از کالاهای موجود در فروشگاههای ژاپنی، محصول کشور چین هستند! این روند طی دوره 5 ساله گذشته که من از کشور ژاپن بازدید کرده ام بسیار قابل تأمل بوده است.
3- عدم توجه به حق اختراع توسط کشورهای رقیب
در بخش مزیت رقابتی عنوان شد هرچند patent و monopoly از عوامل ایجاد مزیت رقابتی هستند ولی تأثیر خود را تا حدود زیادی از دست داده اند. بند حاضر گواه همین مدعاست. دیگر بسیاری از کشورها به حق اختراع پای بند نیستند. چینی ها توجهی به این موضوع ندارند و به همین دلیل بسیاری از تکنولوژی های اختراع شده توسط ژاپنی ها، کپی برداری شده و بدون کسب مجوز استفاده می شوند.
4- کاهش نیروی کار
جالب است این موضوع علاوه بر آن که نقطه ضعف ژاپنی هاست با کم شدن حضور نیروی کار ارزان سایر کشورها تبدیل به تهدید شده است.
5- نفوذ چین به بازار داخلی ژاپن
نفوذ چین به بازار داخلی اکثر کشورهای بزرگ دنیا و از جمله ژاپن دیگر نیازی به توضیح ندارد.
6- خارج شدن بخشی از محصولات ژاپنی از بازار جهانی
شاید تنها بیست سال پیش در هیچ کجای دنیا خانه ای پیدا نمی شد که در آن محصولی از ژاپن وجود نداشته باشد ولی این روزها محصولات متنوع سایر کشورها نه تنها عرصه حضور را بر ژاپنی ها تنگ کرده که در مورد برخی محصولات، ژاپن را حذف کرده اند.
7- وابستگی شدید به واردات مواد غذایی
قبلا توضیح داده شد که با توجه به محدودیت زمین های قابل کشت (تنها 6% از کل مساحت ژاپن) ژاپنی ها نیاز شدیدی به وارد کردن مواد غذایی دارند که این تهدیدی جدی برای ژاپن است.
8- وابستگی شدید به واردات نفت و سایر مواد اولیه معدنی ژاپن تقریبا هیچ گونه مواد معدنی و منابع فسیلی ندارد و به واقع صد در صد نیاز خود در این حوزه را از طریق واردات تأمین می کند.
موسسه JCCME بدنبال برقراری رابطه با کشورهای حوزه خلیج فارس بوده و هست و از اهداف اصلی تأسیس آن همین مسئله بوده است. ژاپن در دهه هفتاد با توقف ارسال نفت از سوي کشورهای خاورمیانه مواجه شد و همین مهم تلنگری بود برای پیش بینی راهکاريی در جهت تقویت مناسبات با کشورهای منطقه خاورمیانه.
پس برای ژاپن این وابستگی تهدید بزرگی است. پس باید در چشم انداز خود عدم وابستگی و یا به حداقل رساندن میزان وابستگی به نفت و محصولات مرتبط را دیده باشند و در راهبرد خود، روش تحقق آن را تدوین و عملیاتی کنند.
9- از دست دادن بازارهای قدیمی:
شاید در زمانی نه چندان دور، کره جنوبی، اندونزی، مالزی وساي كشورهاي حوزه آسياي شرق، وابسته به محصولات ژاپنی بودند، ولی امروز جنگ مغلوبه شده است!
10- شرایط اقلیمی بسیار نامناسب (زلزله- آتشفشان و...):
این معضل برای زاپنی ها تبدیل به امری متداول و روزمره شده است. در ژاپن در سال بیش از 3000 زلزله حادث می شود که غالبا کمتر از 4 ریشتر هستند. ساختمان ها در ژاپن طوری طراحی شده اند که زلزله هايي تا اين سطح را حس نمی کنند!
حال با در نظر گرفتن چهار عامل نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها، برنامه هاي راهبردی واقعی ژاپن قابل ترسیم است، بر این اساس آنها چشم انداز خود را چنین تدوین کرده اند:

برنامه چشم انداز ژاپن در سال 2020
1- بهره گیری از فرهنگ های موفق سایر کشورها:
قبلا اشاره کردیم یکی از ضعف های ژاپنی ها ، تعصب بیش از حد به فرهنگ ژاپنی است. بنابراین استفاده از فرهنگ سایر ملل را برای خود هدف قرار داده اند.
2- به حداقل رساندن بودجه نظامی (کمتر از 1%):
بعد از جنگ جهانی دوم و بمباران اتمی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی، ژاپنی ها با هدف جلوگيري از سلطه آمريكا ، بخش عمده ای از توان خود را صرف بازسازی و احیاء قدرت نظامی و تسلیحاتی کردند، ولی بعدها متوجه شدند ، جنگ بزرگ در عرصه اقتصاد است. لذا در حوزه نظامي ، بودجه را به حداقل رساندند تا ضمن ایجاد تصویری صلح طلب از خود در جهان، عزم ملي كشور را بري تلاش و رقابت در عرصه اقتصاد جهاني آماده نمايند، آنان بر اين باورند كه نبرد واقعي در اين عرصه است و تنها زماني قادر خواهند بود از نفوذ و سلطه آمريكا در كشورشان جلوگيري نمايند كه سهم آنان در تراز اقتصاد جهاني ، مقدار قابل ملاحظه اي باشد تا براساس آن قادر باشند در مقابل فشارهاي اقتصادي بيگانگان به همان اندازه فشار وارد نمايند. ميزان وابستگي اقتصاد جهاني به اقتصاد ژاپن، شاخص سلطه پذيري و يا سلطه گري اين كشور را نسبت به كشورهاي ديگر تعيين مي نمايد.
3- طرح تشویق افزایش جمعیت به منظور تأمین نیروی کار:
کاهش نیروی کار از جمله نقاط ضعف ژاپنی ها بود و از طرف دیگر پیر شدن جمعیت این کشور، تبعات خاص خودش را دارد. حدود 40% مردم ژاپن در سن بازنشستگی هستند و هزینه های مربوطه ، بار سنگینی به دولت و شرکت ها وارد می کند ، بعبارتی نیروی کار باید خرج نگهداری این قشر را پرداخت کند. هزینه های مربوط به امور بهداشت، سلامت و امنیت نیز باید تأمین شود و همه این ها تزریق نیروی کار جدید به بدنه جامعه را می طلبد و چه بهتر که این نیروی کار ژاپنی باشد.
4- توجه زیاد و فوق العاده به آموزش:
کشوری که صد در صد مردم آن باسواد هستند، باز هم بحث آموزش را در اهداف عالیه خود منظور کرده است. شاید تعجب کنید ولی موضوع اساسی مفهوم آموزش از نظر ژاپنی ها و نگاه ویژه آن ها به این مقوله با نوع نگاه كشورهايي مشابه ما به امر آموزش ، كاملا متفات است. آنها آموزش را برای ارتقاء توانایی و مهارت مردم در نظر می گیرند. مدرک گرایی در ژاپن معنایی ندارد. اتفاقا ژاپن از کشورهایی است که مردمان آن دارای کمترین درصد ، با تحصیلات دانشگاهی هستند. تنها 10% ژاپنی ها تحصیلات دانشگاهی دارند ، بعبارتی 90% مردم ژاپن پس از تحصیلات متوسطه ، وارد بازار کار می شوند و متناسب با شغل خود آموزش های کسب مهارت می بینند. ژاپنی ها این مهم را از اهداف عالی خود می دانند چون باور دارند یکی از مهمترین عوامل ارتقاء بهره وری، کسب مهارت است. دانش بستری برای کسب مهارت است و چنانچه دانشی منجر به کسب مهارت نشود، برای سازمان بهره وری ایجادنخواهد کرد.
5- تولید محصولات ارزان برای مقابله با نفوذ چین:
جالب توجه است که مبحث جهانی شدن چه اثراتی را بهمراه دارد. در ایامی نه چندان دور، ژاپن به ساخت محصولات با فناوری روز و البته قیمت های بالا شهره بود. ولی امروزه برای مقابله با تهدیدی بنام چین، راهبرد خود را عوض می کند.
دیگر ژاپن نمی تواند نسبت به قدرت خرید مردم در جهان و تنوع بازار رقابت و البته قیمت گذاری ها، بی تفاوت باشد. پس برای رقابت با چین باید محصول ارزان نیز تولید کند.
6- تولید محصولات با تکنولوژی هاي پیشرفته:
برای تداوم حیات در این رقابت فشرده ، باید فناوری ها همیشه به روز باشد و این با توجه به نقاط قوت ژاپنی ها که قبلا به آن اشاره شد، قابل حصول است.
بهره گیری از متخصصان ذبده و تکنولوژی های برتر، این هدف عالی را جزء اهداف کلان ژاپن قرار داده است. شاید این هدف گذاری برای کشورهای مشابه ما ، مناسب نباشد چرا که ما نقاط قوت و فرصت های متناسب با این موضوع را نداریم. اینجا اهمیت تدوین صحیح و واقعی ماتریس SWOT و اثرات آن را ملاحظه می کنیم.
7- تولید و سرمایه گذاری در کشورهای ارزان:
این اقدام جدید، رویکردی تازه با نگرش جهانی است. ژاپن سرمایه خود را به کشورهاي ارزان منتقل می کند و از فرصت های حاصله برای تولید محصولات با قیمت تمام شده پائین استفاده می کنند و به این طریق مزیت رقابتی جدیدی برای خود ایجاد کرده و در نهایت بهره وری را افزایش می دهند.
8- تشکیل تجارت و سرمایه گذاری های مشترک منطقه ای:
EPA (Economic partnership agreement) این شاخصه مهم و اساسی ، در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه شرق آسیا مثل ژاپن، چین، کره جنوبی و .... در حال گسترش روزافزون است، بدین طریق که اين كشورها في مابین خود، یک سری توافقنامه هايي در حوزه همكاريهاي اقتصادي تنظيم و با حذف موانع و محدوديتهاي پيش رو ، اقدام به افزايش حجم معاملات و داد وستد ها مي نمايند. همواره سازمان تجارت جهانی (WTO) بعنوان ابزاری در خدمت فراگیر نمودن بحث جهانی سازی بوده و هست. این سازمان با رشد فوق العاده ای در حال حاضر 160 عضو دارد . نتایج عملکرد این سازمان نشان می دهد که ایجاد وحدت رویه و برقرار کردن رابطه ی برد-برد بین این 160 کشور میسر نیست. اینجاست که بسیاری از کشورها ، مورد هجوم غول های اقتصادی قرار می گیرندو چاره ای جز تسلیم شدن و یا قدرتمند شدن ندارند. این کشورها برای تفویت خود باید تشکیل مجامع و محافل مشترک داده و با ایجاد تفاهم نامه ها و توافق نامه هایی برای مقابله با هجمه غول های اقتصادی خود را مجهز کنند. با کمک این معاهده ها و انجام تجارت های بین المللی و روان سازی تعاملات تجاری در کنار قدرت های بزرگ اقتصادی امکان رشد آنها میسر شده و به صورت قدرت های بزرگ اقتصادی ، فرصت های بسیاری بدست خواهند آورد. لذا ژاپن بعنوان یک قدرت بزرگ اقتصادی با تشکیل چنین گروه هایی، فرصت های جدیدی برای خود خلق خواهد کرد. این مهم تنها در آسیای شرقی وجود ندارد. بلكه کشورهای آمریکای لاتین نيز از این طریق جهش های قابل ملاحظه ای داشته اند.
9- برکناری مدیران دولتی و نظامی:
مقایسه این بند در کنار بند بعدی بسیار قابل توجه است.
10- واگذاری کار به مدیران کارآمد و جسور با متوسط سن 40 سال
به این دو بند، به حداقل رساندن بودجه نظامی را اضافه کنید. نتیجه نگرش ژاپن به این مقوله بسیار مهم خواهد بود. آنها در بررسی های خود و در راستای حذف ضعف های "عدم ریسک پذیری" و "محتاط بودن" این دو بند را تدوین کرده اند. رابطه سن در ریسک پذیری و نیز نگرش های دولتی و نظامی و اثرات آن بر سازمانهای اقتصادی بسیار قابل توجه است. ژاپنی ها در تصمیم گیری بسیار محتاط و در نتیجه ، کند عمل می کردند. آنها در چشم انداز جدید به این نتیجه رسیده اند که کار را به مدیران جسور با متوسط سن 40 سال بسپارند. بررسی ها نشان داده این سن مرز پختگی است. در سنین پایین تر، بعضاً خامی در رفتار و تصمیم گیری ها و در سنین بالاتر از آن احتیاط و کندی را به دنبال خواهد داشت. در 40 سالگی انگیزه ها کماکان بالاست و این در کنار پختگی، اثرات شگرفی خواهد داشت.
در بررسی ماتریس SWOT کشور ژاپن که در نهایت منجر به هدف گذاری و تدوين برنامه استراتژيك این کشور براي سال 2020 شده است، نکته ای قابل توجه وجود دارد و آن حاكم بودن نگرش جهانی در تمام زوایای این بررسی و هدف گذاری است.
بهره گيري از تمام پتانسیل های داخلي و جهانی ، تشکیل کمیته ها، انجمن ها و سازمان های بین المللی مشترک ، استفاده از منابع انسانی و محیطی سایر کشورها ، دوري از تعصّبات و خودباوري هاي كاذب ،همه و همه در همین راستا دیده شده است. پس فراموش نکنیم برای تدوین برنامه راهبردی سازمان خود، باید رویکردي جهانی داشته باشیم. بدون این رویکرد برنامه ها، همانی خواهد بود که پیش از این بوده است.نکته حائز اهمیت دیگر این است که ژاپنی ها پس از بررسی عوامل محیطی و واقعیت های موجود، تنها در مواردی به تدوين برنامه پرداخته اند که امکان عملیاتی شدن و تحقق آن برایشان وجود داشته است.
به عنوان مثال وقتي به اين نتيجه رسيده اند كه با توجه به محدوديتهاي جغرافيايي، امكان خودكفايي و يا پيدان كردن مزيت رقابتي در عرصه محصولات كشاورزي برايشان وجود ندارد، اين محدوديت را پذيرفته و سعي ننموده اند به دور از واقعيت ، به برنامه ريزي هاي ناكارامد و غير قابل تحقق در اين حوزه دست بزنند، لذا مشاهده مي نماييم كه در برنامه هاي استراتژيك اين كشور، عناوين تشریفاتی و تخيلي كه تنها براي پركردن تيتر جرايد و توجيه نمودن اذهان عمومي كاربرد داشته ، جايگاهي ندارد.
متاسفانه این معضل هم در ساختار برنامه ريزيهاي كلان كشور و هم در سطح سازمان های خرد ایرانی، بوضوح مشهود است.نگاهي به ميزان انحرافات قابل توجه ، ميان برنامه ها و نتايج حاصله در كشور،‌ مويد اين مطلب است كه در حوزه برنامه ريزي در كشور، توجهي به توانائيها ، ضعفها ، فرصتها و تهديدات نشده و بيشتر بصورت فرمايشي و يا براساس آمال و آرزو به اين امر پرداخته مي شود.
عناوینی که دست یابی به آنها یا مقدور نیست و یا هیچ منفعتی برای سازمان و جامعه ندارد و در نهايت ابزاری است تا وقتی از ما مطالبه حقّه اي شد، بگوئیم در برنامه گنجانده شده است! در برنامه عملیاتی ژاپن، با کمّی کردن هر آیتم برای خود ایجاد تعهد کرده اند. باید در زمان مشخص، با صرف میزان مشخص منابع به هدف کمّی خود برسند.اینجاست که برای تحقق هر هدف باید آن را واقعی تدوین کرد. اگر امکان رشد کشاورزی بدلیل محدودیت های موجود، مقدور نیست ، ضرورتی ندارد برنامه ای غیرواقعی، با عنوان "حذف کامل وابستگی به واردات محصولات کشاورزی" را تدوين كرد.
دقت کنید اگر صرفا پنج برنامه که براساس واقعیت ها تدوین شده، برای سازمان خود منظور کنیم، منابع و انرژی سازمان را در این پنج حوزه تقسیم خواهیم کرد و در نتیجه از منابع، حداکثر استفاده خواهد شد. ولی چنانچه ، صرفا برای آنكه نشان دهيم به همه ابعاد سازمان توجه نموده ايم و برنامه خود را برنامه اي كامل و جامع معرفي نماييم، دهها برنامه اي كه امكان تحقق آن وجود ندارد را تدوين و ابلاغ نماييم ، تنها منابع و انرژی سازمان را به دهها قسمت تقسیم نموده و همين امر ، نه تنها از تحقق برنامه ها جلوگيري خواهد نمود بلكه باعث از بين رفتن منابع و فرصت ها نيز خواهد شد.
بله، تحلیل ماتریس SWOT ، نوعی خودشناسی است.به عبارتي شناخت خود و تحلیل پيرامون خود به واقع همان ماتریس SWOT است. ژاپنی ها برای تدوین برنامه هاي استراتژيك خود، ماتریس SWOT را ترسیم و تدوین نموده ، سپس آن را تحلیل کرده و در نهایت براساس خروجی آن ، برنامه ای واقعی ، قابل حصول و عملیاتی تدوین نموده اند. اگر بخواهیم برنامه راهبردی سازمان ما ، از قالب يك برنامه آرمان گرایانه صرف که در آن واقعیت ها کم رنگ هستند، به یک برنامه عملیاتی تبديل شود، چاره ای جز تدوین و تحلیل ماتریس SWOT نداریم.
پس: باید اولا SWOT را درست انجام دهیم . بزرگ نمایی یا کوچک نمایی ، خودسانسوری و عدم خودباوری ، تاثیرات منفی بروی ماتریس SWOT و در نتیجه تحلیل و نتایج آن خواهد گذاشت.
ثانیا: بعد از تدوین و تحلیل صحیح SWOT باید آن را تبدیل به یک فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری نماييم.
اگر برنامه ای برای بهره گیری از نقاط قوت و فرصت ها و همچنين، کمرنگ کردن و یا حذف ضعف ها و تهدیدها نداشته باشیم، تدوین SWOT را بی اثر کرده ایم. پس باید نتیجه بررسی و تحلیل SWOT ، مبنايي براي برنامه ريزي استراتژيك سازمان باشد تا در پرتو آن، افزايش بهره وري كه شاخص كليدي در ايجاد و ارتقاء مزيت رقابتي سازمان مي باشد ايجاد گرديده و بر اساس اين مزيت، جايگاه ما در عرصه يك رقابت جهاني تثبيت و تحكيم گردد.
يكي از چالشها و سوالات پيش رو در ارتباط با SWOT سازمان اين است كه با توجه به اينكه شاخص هاي دروني سازمان و عوامل بيروني ، شامل: قوتها ، ضعفها و همچنين فرصتها و تهديدات، دائما تغيير ميكند، آيا نياز است كه ما دائما SWOT جديدي را طراحي نماييم و بر اين اساس و با توجه به اين تغييرات دائمي، آيا مي توان برنامه ا ستراتژيك بلند مدتي را براي سازمان تدوين نمود؟
در پاسخ به اين سوال بايد ا شاره شود كه اصولا شاخصهاي اصلي يك سازمان و همچنين فرصتها و تهديدات محيطي ، پارامترهايي نمي باشند كه بسرعت تغيير پيدا نمايند، تغييرات اين شاخصها نيازمند تحولات جدي در آن حوزه مي باشد،‌شايد آنچه كه ما به عنوان تغيير از آن ياد مي كنيم ، نو سا ناتي است كه در آن حوزه ها بوجود مي آيد، كه اين امر تاثيرات چنداني در تعيين و يا تغيير شاخص هاي اساسي در تحليل SWOT نخواهد گذاشت.
به عنوان مثال شاخص تورم و درصد آن در كشور عامل مهمي در تحليل SWOT مي باشد، بوضوح روشن است كه اين شاخص در كوتاه مدت دچار تغييرات اساسي نخواهد شد، پس در محاسبات ما مي تواند به عنوان يك فاكتور اساسي در برنامه ريزيهاي استراتژيك منظور گردد، اين شاخص در طول سال ، ممكن است داراي تغييرات اندكي شود كه ما از آن به نوسانات شاخص تورم ياد مي كنيم كه قطعا تاثيرات قابل ملاحظه اي در تغيير شاخص هاي SWOT بجاي نخواهد گذاشت.
تعداد بسيار زيادي از تغييراتي كه عموما ما در سطح سازمان و یا جامعه مشاهده مي نماييم ، از جنس نوسا نات مي باشد كه در تغيير تحليل هاي SWOT كه بررسي فاكتورهاي كليدي سازمان و جامعه مي باشد، نقش جدي را بازي نمي كند.