31 تیر 99

نگاهی به یک تجربه موفق

25 سال پيش برابر با آبانماه 1372 من به همراه دو تن از دوستانم كه همگي از فارغ التحصيلان رشته هاي مهندسي بوديم ، تصميم گرفتيم كه كسب و كاري را پس از چندین سال کار در سازمان های دولتی براي خود مان راه اندازي كنيم ، بعد از یک سال کار مطالعاتی و تحقیق در جهت انتخاب محصول و بازار هدف و بررسی طرح ها و بازار های مختلف ، با فراهم آوردن مقدمات کار ، آن هم با سختی و مشقت فراوان و بدون هیچگونه پشتوانه مالی ، شرکتی را با نام مواد مهندسی مکرر با هدف تولید رزین ها و فراورده های اپوکسی برای اولین بار در کشور را بنا نهاده و فعالیت رسمی خود را از فروردین ماه 1374 آغاز نمودیم. در ابتداي راه ، تقريباً همه كارهاي اصلي شركت را بين يكديگر تقسيم كرده بوديم و به اين خاطر كار به سرعت در اندازه هاي خود با موفقيت به پيش مي رفت ، بعد از گذشت 3 سال از شروع فعاليت ها ، با افزايش رغبت بازار به محصولات ارائه شده وهمچنين انگيزه هاي مان براي توسعه، به نظر مي رسيد كه مي بايست در كارهاي اساسي از ديگران نيز استفاده نماييم. پس بايد خودمان را براي تغيير جايگاه و مسئوليت در سازمان آماده مي كرديم. اولين گام كسب دانش مديريت بود ، برهمين اساس من به همراه يكي ديگر از شركا ، همزمان با كار در شركت ، تحصيل در مقطع كارشناسي ارشد در رشته مديريت اجرايي(MBA) را آغاز نموديم.توسعه و رشد سازمان گام به گام نقش ما را از فعاليت هاي مهندسي به سوي مديريت بنگاه سوق مي داد. در طی این دوره علاوه بر تحصیلات آکادمیک ، دوره های تخصصی را در حوزه های مهندسی و مدیریت به همراه سایر شرکا در کشورهای مختلف از جمله آلمان، کانادا و روسیه سپری نمودیم. همزمان با اخذ مدرك MBA براساس تصميم هيئت مديره در سن 31 سالگي به سمت مدير عاملي شركت منصوب شدم،.حالا مي بايست علاوه بر توجه به فرآيند هاي مهندسي و فني توليد ، در امر برنامه ريزي ، سازماندهي ، رهبري و كنترل سايرفرآيند هاي سازمان نيز ايفاي نقش مي كردم. مطالعه و بررسي اتفاقات سياسي و اقتصادي حاكم و موثر بر فضاي كسب و كار بنگاه ، از ديگر مسئوليت هايي بود كه بايد به آن توجه مي شد. بنگاه نياز به برنامه هاي ساليانه داشت و بر اين اساس بايد با پيش بيني چشم اندازهاي اقتصادي كشور و همچنين روند توسعه ، توقف و يا ركود فعاليت هاي بازارهاي هدف بنگاه هاي مرتبط ، به امر برنامه ريزي پرداخته و جهت تصويب در جلسات هيئت مديره ارائه مي گرديد.همزمان به عضويت خانه مديران سازمان مديريت صنعتي درآمدم، خانه مديران جلساتي را در بعد از ظهر چهارشنبه های هر هفته برگزار مي كرد، در هر جلسه يكي از شخصيت هاي اقتصادي و يا مديريتي به عنوان سخنران به تشريح نقطه نظرات و يا انتقال تجربيات و دستاوردهاي خود مي پرداخت و درادامه ، جلسه پرسش و پاسخ بين مديران حاضر در جلسه و سخنرانان شكل مي گرفت. اين فرصت موجب مي گشت علاوه بر آشنايي با دستاوردهاي علمي ، مديريتي و تجربي افراد شاخص در عرصه كسب و كار ، باب آشنايي ميان مديران حاضر در جلسه نيز فراهم گردد كه اين امر خود عامل موثري در ارتقاء سطح دانش و مهارت مديران به شمار مي رفت.كار به همين جا ختم نشد، روند توسعه شركت ايجاب مي كرد تا فرآيند يادگيري متوقف نگردد .

در سال 1383 با توجه به توسعه فعالیت های شرکت و ورود در بازارهای هدف متعدد، تصمیم گرفتیم که روند توسعه شرکت را در قالب تشکیل یک گروه صنعتی با نام گروه صنعتی مکرر ادامه دهیم، حال نقش ما از مدیریت مدیران میانی و کارشناسان می بایست ارتقاء پیدا می نمود ، زیرا لازم بود در نقشی توامان علاوه بر مدیریت سازمان تحت امر خود، پشتیبانی و هدایت مدیران عامل سایر شرکت های گروه را نیز به عهده می گرفتیم. همزمان در چندین شرکت مسئولیت های موازی در قالب مدیرعامل، رئیس هیئت مدیره و عضو هیئت مدیره را به عهده داشتیم.

به موازات پیمودن این مسیر رشد، لازم بود تا رشد و توانایی فردی خود را برای انجام مناسب این مسئولیت ها ارتقاء داده و ظرفیت های مدیریتی و مهارتی لازم را در خود ایجاد نماییم. براین اساس ادامه تحصیلات مدیریتی خود را در رشته مدیریت توسعه منابع انسانی آغاز و در سال 1387 با اخذ مدرک دکتری در این رشته فارغ التحصیل شدم. تشدید فضای رقابتی در بازار های داخلی و صادراتی و بحران های سیاسی و اقتصادی با توجه به سیاست های تحریم و چالش های پیش روی اقتصاد کشور ، ضروت ارتقاء مستمر توانایی ها در عرصه های مختلف را گوش زد می نمود . همین امر موجب گشت تا دوره های تخصصی در حوزه مدیریت ژاپنی را در کشور ژاپن در سال های 2008 و 2011 با هدف کسب مهارت در ارائه راهکارهای مدیریتی با محوریت بهبود مستمر و همچنین مدیریت اقتضایی در دوره های بحرانی حاکم بر فضای کسب وکار را دنبال نمایم.

مدير و سازمان به مثابه دو كفه يك ترازو هستند و براي اينكه در نقطه تعادلي قرار گيرند، مي بايست به همان اندازه كه وزن و ظرفيت سازمان افزايش پيدا مي كند، وزن و ظرفيت مدير نيز ارتقاء پيدا کند ، به عبارتي به هرميزان كه سازمان گسترش پيدا نموده و دامنه فعاليت هاي آن توسعه مي يابد، دانش ، تجربه ، مهارت ، توانايي و ظرفيت هاي مدير هم بايد رشد نمايد. در غير اينصورت مي بايست منتظر رخداد هاي ناگوار هم براي سازمان و هم براي مدير باشيم. پیتر دراکر به عنوان یکی از بزرگترین نظریه پردازان مدریت درباره‌ی اهمیت مدیریت گفته است: «همان‌طور که درختان از سر فاسد می‌شوند و از بین می‌روند، یک سازمان هم زمانی دچار اضمحلال و نابودی می‌گردد، که مدیر آن سازمان توانایی مدیریت را نداشته باشد».


پیتر دراکر( 1909 تا 2005)

همچنین آلفرد مارشال از برجسته ترین اقتصاد دانان قرن نوزدهم نیز اين چنین، نقش مدیران را در توسعه و پیشرفت مورد توجه قرار داده‌است ، آن‌جا که می‌گوید: «اگر سرمایه‌های جهان و ابزار و ماشین‌آلات، یكباره نابود شوند، اما مدیران ماهر، زمام امور را به دست داشته باشند، توسعه و پیشرفت از قبل هم شکوفاتر خواهد شد.