1 خرداد 99

آشنایی با یكی ازبرجسته ترین كارآفرینان ایران در دهه ۳۰ تا ۵۰ شمسی

کارآفرینی که نامش با کفش ملی گره خورده است. محمدرحیم متقی ایروانی از پیشتازان و بنیانگذاران صنعت مدرن کفش در كشور . او به تاسیس کفش ملی، کفش گنجه، اتافوکو، تاسیس بیش از 330 فروشگاه زنجیره ای کفش در سطح ایران و ده ها شرکت دیگر اقدام نمود
رحیم متقی ایروانی در بهمن ماه 1299، چند روز قبل از سوم اسفند که تهران تحت تصرف نیروهای قزاق قرار بگیرد، در خانواده ای تاجرپیشه ، در محله مشیر شیراز به دنیا آمد. تجارتخانه پدربزرگ رحیم پر از اجناس مختلف، از جمله توتون، پارچه های پیراهنی و غیره بود.
پدر بزرگ رحیم اولین کسی بود که تعدادی پمپ دستی به شیراز آورد و همین امر باعث شد مردم چاه های بیشتری حفر کردند. پدرش میرزاکاظم و عموی رحیم نیز با اتکا به سرمایه خود به زمین داری، تجارت و در تعدادی از فعالیت های اقتصادی مشارکت داشتند.
پدر رحیم در شیراز تجارتخانه ای داشت که به واردات چای، قماش می پرداخت. رحیم فرزند بزرگ خانواده بود که مادرش را هنگام تولد فرزند چهارمش در سن شش سالگی از دست داد. بعد از این زمان پدر ازدواج دیگری نکرد . رحیم از کودکی در تجارتخانه شان کارهای مختلفی از جمله جاروب کردن و کارهای مرسوله پستی را انجام می داد. رحیم بعد از اتمام دوره دبستان در مدرسه باقریه، برای یادگیری زبان انگلیسی در 12سالگی به کالج ستیوارت اصفهان رفت. این انتخاب نشان می دهد که خانواده اش به اهمیت آموزش مدرن توجه داشتند، همین رویکرد در سراسر زندگی ایروانی نسبت به مدرنیسم حاکم بود.
آموخته های او درکالج، بر خصوصیات اخلاقی و مدیریتی اش تاثیر داشت. بعد از کالج اصفهان به دبیرستان شاپور شیراز رفت. رحیم در سال1320 دبیرستان را در رشته ادبی به پایان رساند. قبل از قبولی در دانشکده حقوق بدون اطلاع پدر به آبادان رفت و مدتی در شرکت نفت آبادان کار کرد. رحیم در سال های 1321 الی 1324 در دانشکده حقوق، علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران، در رشته قضایی ادامه تحصیل داد. از اساتیدش برخی مثل سیدحسن امامی، احمد متین دفتری، پیرنیا، مصباح زاده، سیدعلی شایگان، کریم سنجابی و عبدالله معظمی نقش مهمی در فعالیت های فکری، سیاسی و اجتماعی دهه30 ایفا کردند. دانشجویان در سال اول و دوم درس های عمومی و در سال سوم دروس مربوط به رشته خود را می خواندند. محمدکاظم پدر رحیم متقی ایروانی، در 19آذرماه1324 درگذشت.
در دوران دانشجویی فعالیت مطبوعاتی نیز داشت. صاحب امتیاز نشریه آئین دانشجویان، محمدتقی مقتدری بود اما نشریه توسط رحیم متقی ایروانی و عباس اردوبادی اداره می شد و دفتر آن در اتاق رحیم در باشگاه دانشگاه قرار داشت. مطالبی از سیدعلی شایگان در باب ملیت، داستانی از جلال آل احمد، مقاله ای از رحیم ایروانی در باب مسائل دانشگاه و دانشجویان، یادداشت جوابیه ای از دکتر مصدق در پاسخ سوال حقوقی ایروانی، مقاله ای از عباس اردوبادی در باب برنامه ریزی اقتصادی، سوالاتی در باب سیاست پولی از ابوالحسن ابتهاج بخشی از مقالات آئین دانشجویان بود. بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه به آبادان رفت و در حدود 6 ماه به استخدام دادگستری درآمد. بعد از آن با گرفتن پروانه وکالت چند ماه به کار وکالت نیز پرداخت همچنین مدتی در بانک کار کرد. در شهریور1325 از طریق قاهره به نیویورک رفت. در دانشگاه مریلند توسط عباس اردوبادی دوست زمان دانشکده حقوق، برای دوره دکتری ثبت نام کرد، اما به تحصیل ادامه نداد و به ایران برگشت. گویا فهمیده بود که دوره دکتری ممکن است خیلی طولانی شود. هنگام بازگشت بعد از چند روز اقامت در بیروت و بغداد به تهران برگشت.
رحیم در همین زمان ها به فکر ازدواج افتاد. به توصیه پدرش گوش کرد که می گفت همسرت را از خانواده تجار باهوش، زیبا و مسلمان انتخاب کن. در اثر تدریس زبان انگلیسی در دبیرستان مهرآئین شیراز، با خانم الا جرالد مدیر دبیرستان خواسته خود را در میان گذاشت، الا نیز زینت منتخب را که دانش آموز شاگرد اول آن دبیرستان بود و ویژگی های موردنظر او را داشت پیشنهاد کرد. زینت دختر حاج فرج منتخب رئیس اتاق تجار شیراز بود. آن دو در 4تیرماه1327 به عقد یکدیگر درآمدند.
از خدمت نظام وظیفه معاف شد. اولین فرزندشان نزهت در 12شهریورماه1328 به دنیا آمد. در همین سال رحیم با کمک تعدادی از تجار، با خرید دستگاه تولید برق، کارخانه برق فسا را تاسیس کرد و سرمایه آن را بین شرکا تقسیم و به فروش رساند. همچنین در این سال ها رحیم پاساژ استاندارد را که شامل تعدادی مغازه و یک سینما بود با طراحی نوآورانه ای در خیابان زند شیراز ساخت. زمین این ملک وراثتی موجب اختلاف بین او و پسر عمویش شفیع ایروانی بود. بعدها سینما مترو را از شاهرخ گلستان اجاره و مدیریت می کرد. بازار کوچک شیراز، در دوره تمرکزگرایی پایتخت جذابیتی برای او نداشت. به همین دلیل، دو سال پس از ازدواج، مرکز فعالیت اقتصادی اش را به تهران منتقل کرد. اولین تجارتخانه خود را در سرای محمدی در سبزه میدان بازار تهران با نام شرکت سهامی باتا و شرکت استاندارد به منظور صادرات کتیرا، مواد روغنی، مغز گردو، آنقوزه و پنبه و در مقابل واردات چتائی، کفش، چتر، گونی و گالش از چکسلواکی تاسیس و با استخدام دو انگلیسی کار صادرات و واردات را در تابستان1330 آغاز کرد. بعد از آن زمینی در چهارراه گلوبندک خرید و پاساژ استاندارد را با دو راه ورود و خروج در خیابان خیام ساخت.
در این سال ها، عمده کفش های تولید داخلی در کارگاه های محلی و سنتی تنها گیوه، نعلین بود. مردم روز به روز نیاز به انواع کفش مدرن داشتند که عموما از خارج وارد می شد. رحیم پیشنهاد اولیه تاسیس کارخانه کفش را به توماس باتا داد، که در آن موقع نمایندگی فروش او را داشت. اما باتا به سبب ملی شدن کارخانجاتش در اروپای شرقی نپذیرفت. مصرف گالش در جامعه اکثرا روستایی ایران تقاضای زیادی داشت. این نوع کفش، عموما مورد درخواست اهالی مناطق سردسیر بود. نخستین اقدام ایروانی ، در جهت جایگزین کردن واردات این کالای پرمصرف بود. به همین منظور به چکسلواکی سفر کرد و حاصل آن آوردن دو کارشناس و یک دستگاه اتوکلاو بود که از آن برای گرم کردن لاستیک و درست کردن گالش در خیابان خیام سرای محمدی استفاده می شد. تولید این نوع کفش در داخل کشور، در حدود 3 تا 4تومان در مقابل مشابه خارجی 10تومانی اش هزینه داشت. او به فکر کالاهایی بود که در درجه اول مصرف توده ای داشته باشد و در درجه دوم جزء اقلام بالای وارداتی باشند. رحیم معتقد بود که همه مردم به نان و کفش نیاز دارند، اما اگر بتوانند برخی اوقات نان نخورند نمی توانند بی کفش بمانند. به قول او نمی توان شهرنشینی کرد و آن را توسعه داد، اما بدون کفش بود.
بعد زمینی در مهرآباد برای گسترش فعالیت خود خرید اری و کارخانه کفش را در سال1334 به آنجا منتقل کرد. رحیم کار تولید کفش را در مهرآباد با شراکت با لیبشه آمریکایی از کارخانه کفش ولکو شروع کرد تا با امتیاز این شرکت تولیدات خود را در ایران به فروش برساند. این شرکت کفش های تنیس کف تخت، سبک و کتانی می فروخت. که با زیره لاستیکی پرس شده تولید می شد. دستگاه های پرس را شرکت ولکو به ایران وارد کرده بود. رویه کفش دولایه، مانند برزنت به هم در کفش ملی دوخته می شد. بعد از مدتی با خریداری ماشین های دوخت از پارچه های داخلی استفاده شد. کفش ولکو حاضر به سرمایه گذاری و آوردن فناوری به ایران شد.
رحیم به آمریکا رفت و نقشه کارخانه تهیه و ماشین آلات آن را از شرکت وارد کرد. کارخانه در بدو امر روزانه 150جفت محصول تولید می كرد. شرکت کفش نام ملی گرفت که مردم خاطره مبارزات ملی شدن نفت را در ذهن داشتند. در این زمان ناصر معتبر، مصطفی عطری و مولر اهل چکسلواکی، کسانی بودند که با رحیم همکاری می کردند. رحیم با خریداری تعداد زیادی خانه در مهرآباد جنوبی به توسعه کارخانه ها پرداخت. در یکی از همین زمین ها مسجدی ساخت. بعد از آن در مهرآباد، با ورود ماشین های بزرگ لاستیک سازی ، تولید بیشتر گالش کارخانه ای شروع به کار کرد.
مصرف گالش در جامعه اکثرا روستایی ایران تقاضای زیادی داشت. این نوع کفش، عموما مورد درخواست اهالی مناطق سردسیر بود. نخستین اقدام ایروانی در جهت جایگزین کردن واردات این کالای پرمصرف بود.
تا سال1337 تولید کفش های چرمی که تولید آن به دنبال تاسیس کارخانه های تولید چرم راه افتاد، شروع نشده بود و تولیدات کفش عموما لاستیکی و پلاستیکی بود. درنتیجه هنوز با کارگاه های کوچک سنتی کفش دست دوز هیچ درگیری پیدا نشده بود. در این زمان رقبای اصلی کفش ملی، کفش های وارداتی عمدتا از چکسلواکی و تا حدی نیز تولیدات داخلی کفش ماشینی مانند کفش سه ستاره و کفش مهشید بودند. به تدریج تا سال1350 انواع کفش ورزشی، پوتین برای نظامیان، چکمه برای روزهای بارانی و زمستان، انواع کفش چرمی، دمپایی، کفش ورزشی کتانی، کفش ایمنی و کفش های بچگانه و... برای کودکان، مردان و زنان ساخته شد.
محصولات این شرکت ها با مشارکت اوتا فوکوی ژاپن، و پنج شرکت گوستاوهوفمن، فالکه، دسما و گابور آلمان، گودبلت آمریکا، یونیون کمیکال سوئیس، تولید می شد.. در زمینه تولید کفش تنها 10شرکت مثل کفش گنجه، فارس، صنعتی چکمه ملی و... به تولید انواع کفش می پرداختند. سهام آنها در آغاز عموما 50درصد سهام ایرانی - 50درصد سهام خارجی بود. پس از چند سال سهام ایرانی ها و نقش مدیریت ایرانی ها نسبت به خارجی ها، افزایش یافت.از میان 25شرکت گروه ملی، شش شرکت با 50درصد سهام خارجی و 7 شرکت تنها 1بایك درصد سرمایه خارجی و بقیه شركت ها با 100 درصد سهام دار ایرانی فعالیت داشتند.
ایروانی علاوه بر تولید کفش به تاسیس کارخانه هایی در زمینه تولید زیره کفش لاستیکی پی وی سی ، تولید آستر و بند کفش، تولید جوراب در سال 1347 ، تولید مقوا و کارتن در سال 1350 ، تولید تسمه در 600 اندازه برای صنعت، کشاورزی و خودرو در سال 1352، تولید انواع دستکش و روی بند در سال1352 اقدام کرد. در کنار این فعالیت ها به تولید انواع چرم گاو، گوسفند و بز در چرم سازی آذر، چرم رودبار، چرم رخشان و چرم گنجه برای استفاده از آن در تولید کفش وهمچنین صادرات پرداخت . به تدریج گنجایش کارخانه مهرآباد افزایش یافت و تا 2500کارگر به استخدام درآمدند و تولید کفش به 12500جفت در روز رسید. با توجه به روند رو به رشد فعالیت های تولیدی ،‌ توسعه فضا و ظرفیت تولیدی كارخانجات كفش ملی ضروری به نظر می رسید، بنابراین تصمیم گرفته شد تا زمین وسیع تری خریداری شود. بعد از تجربه موفق تولید کفش در مهرآباد جنوبی، درمرحله سوم توسعه صنعت کفش ، احداث پارک صنعتی کفش ملی در کیلومتر18 جاده قدیم کرج، در منطقه اسماعیل آباد در سال1347 آغاز گردید.
وی زمین بزرگی به مساحت 400 هزار متر مربع خریداری نمود. کارهای ساختمانی کارخانه ها در سال1349 به پایان رسید و اکثر بخش های تولیدی به اسماعیل آباد منتقل شدند. بدین ترتیب پارک صنعتی ملی، کارش را از اولین سال های دهه1350 شروع کرد. در این زمین، نقشه ساخت 400خانه سازمانی برای کارگران در نظر گرفته شد. دو خط راه آهن تبریز و خرمشهر نیز از درون زمین واز نزدیکی آن می گذشت. از آنجایی که ایروانی به کاهش هزینه تمام شده تولید از طریق کاهش هزینه های حمل ونقل اهمیت می داد، در فکر استفاده از این دو خط در آینده هم بود.
همچنین او با ساخت خانه های سازمانی جنب کارخانه ها سعی داشت زمان رفت وآمد کارگران و هزینه های نقل و انتقال کارگران که بر هزینه تولید موثر بود را کاهش دهد. اولین کارخانه ساخته شده در مجموعه، کفش استاندارد و سپس کارخانه کفش تاف (صنعتی) بود ، هر کارخانه، دفتر اداری، رستوران، مهدکودک و نانوایی مستقل داشت. انتقال و تاسیس کارخانه ها به سرعت در اسماعیل آباد پیگیری می شد.
ایروانی طی سال های فعالیت صنعتی اش (1335 الی 1357) در تاسیس بیش از 50شرکت صنعتی و تجاری و بیش از 25شرکت صنعتی در زمینه تولید انواع کفش با شرکای خارجی و داخلی مشارکت داشت.. با رشد کارخانه های کفش سازی از جمله کفش ملی نیاز به واردات کفش به شدت کاهش پیدا کرد و جای خود را به واردات فناوری و ماشین آلات کفش سازی داد. علاوه بر فعالیت اقتصادی در همین زمان به یک کار بزرگ اجتماعی دست زد که تا آن زمان در تاریخ ایران سابقه نداشت.
شرکت کانون مشاوره اقتصادی در تیرماه1343 به منظور بزرگ کردن 22کودک از دو ماهه تا دو ساله با نام ایروانی پور تاسیس شد تا در آینده این کودکان ، مدیرت بنگاه های صنعتی اورا به عهده بگیرند . قسمت عمده بودجه کانون به مصارف تحصیلی اطفال می رسید، در این كانون ، لوازم خوراک و پوشاک و وسایل زندگی ساده و کم خرجطراحی شده بود . همچنین هیچ یک از اطفال پس از رسیدن به سن 18سال و خاتمه تحصیلات تعهدی در مقابل کانون نداشتند و از هر لحاظ مختار بودند که در اجتماع وارد و با آبرومندی زندگی کنند. فقط انتظار موسسه این بود که آنان نسبت به تحصیل دانش جدی بوده و ادب و آراستگی و تمسک به دیانت مقدسه اسلام و امانت و صداقت و حسن اخلاق را پیشه خود ساخته و یکدیگر را برادرانه دوست بدارند . با وقوع انقلاب این بچه ها را که در سن 15 الی 18سال بودند با خود به خارج از کشور برد. دبیران آنها از بین افراد توانا و با تقوی انتخاب می شدند.
گروه کفش ملی حدود 50شرکت وابسته به گروه را در زمینه فعالیت تولید انواع کفش، انواع چرم و شرکت های توزیع و خدمات را در زیرمجموعه سه شرکت سرمایه گذاری در اواخر سال1354 تقسیم بندی کرد. گروه صنعتی ملی (سهامی خاص) در آذرماه1348 تاسیس و در اواخر دی ماه1351 به سهامی عام تبدیل و در اواخر سال1355 در بورس با هدف سرمایه گذاری در حوزه کفش و صنایع وابسته پذیرفته شد.
موسس و سهامداران اصلی شرکت، خانواده رحیم متقی ایروانی، شرکت گرافتن اکسپورت و شرکت نورت وست این وست منت بودند. مدیرعامل شرکت،. سود سال1356 درنتیجه بالا رفتن حجم فروش شرکت های تابعه به میزان پنجاه درصد نسبت به سال قبل افزایش یافت. همزمان با افزایش سرمایه، برخی از سهامداران، به منظور تکمیل برنامه گسترش مالکیت واحدهای تولیدی ، 49درصد سهام خود را به سازمان مالی گسترش مالکیت واحدهای تولیدی و شرکت سرمایه گذاری واگذار کردند. سرمایه گذاری شرکت در مقایسه با سال1355 به مقدار 741میلیون ریال افزایش یافت و برای خرید اکثریت سهام کفش گنجه بكار گرفته شد..
ایروانی دارای خصاِئص و ویژگی های برجسته ای بود ، هوش بالا، سرسختی، ابتکار و نوآوری و توانایی رهبری او در نزد همکاران مشهود بود. بسیاری از مدیران به او از دریچه یك شخصیت کاریزما نگاه می کردند. نحوه رفتار وی در جهت برقراری روابط مستمر با افراد پیش می رفت که در بسیاری موارد جذب شخصیت و کار او می شدند. او سعی می کرد استعداد افراد را تشخیص دهد و آنها را در برنامه های اقتصادی خود جذب کند.
همین طور وسایل پیشرفت افراد را تا حد امکان فراهم می کرد تا رضایت آنها حاصل شود. او مرحله رضایت طلبی افراد را، با شیوه های مختلف در جهت ارتقاء وفاداری آنها به گروه را بالا می برد. این مرحله برای نهاد خانواده ی بزرگی که کفش ملی می ساخت ضرورت داشت. شیوه مدیریتی او ترکیبی از الگوی پدرسالاری با عقل گرایی و حسابگری همراه بود. در عین حال تلاش کرد به نحو کارایی از ابزارهای مدرن مدیریتی در جامعه ای سنتی ، استفاده کند. نفوذ شخصیتی بالایی داشت. به نحوی که کمتر در برابر تصمیم اش مخالفت می کردند. برای ایروانی حسابداری به شدت اهمیت داشت. به همه مدیران در بدو استخدام، کارآموزی حسابداری را با نوشتن دفتر روزنامه توصیه می کرد. بنابراین از دقت و محاسبه گری در کارها به شدت استقبال می کرد. ایروانی علاوه بر تاسیس فروشگاه های کفش ملی در سطح ایران و یکسان سازی قیمت در کل فروشگاه ها، توانسته بود به شوروی و اروپای شرقی کفش پوتین صادر کند. در طی بیش از 30سال فعالیت، توانسته بود در سال1356 قریب به 10هزار نفر را در شرکت هایش مشغول به کار نماید.
او گروه کفش ملی را به خانواده ای بزرگ تبدیل کرد. تعصب نسبت به گروه در نزد ایروانی و مدیران عالی و میانی اش فوق العاده بود. بر این اساس پوشیدن کفش غیرملی، برای پرسنل توبیخ به همراه داشت. این تعصب در حفظ گروه پس از انقلاب نیز حفظ شد، به طوری که 25سال پس از مصادره ، با آمدن هر مدیر جدیدی، ایروانی شخصاً به او تلفن می زد و تبریک می گفت و او را تشویق به حفظ موسسه می کرد، زیرا معتقد بود که چند هزار نفر از طریق آن زندگی می کنند. از خانواده ایروانی تنها محمدرحیم به فعالیت صنعتی روی آورد و در فاصله سال های 1356-1324 با تاسیس شرکت کفش ملی و ده ها شرکت اقماری در زمینه کفش، چرم و انواع شرکت های خدماتی سرمایه گذاری در حوزه بانک و بیمه ، نقش موثری را در توسعه صنعت كشور ایفا نمود . همسر و دو دخترش از اواخر دهه40 در شرکت هایش فعال بودند. او و هیچ کدام از اعضای خانواده اش در بخش های دولتی و نهاد های عمومی اشتغال نداشتند.
حضورش در نهادهای کارفرمایی مثل اتاق های بازرگانی، نهادهای صنفی کفش، چرم و سازمان های اقتصادی پررنگ بود. از سوی دولت در بعضی از نهادهای آموزشی به عنوان هیات امنا معرفی شده بود. ویژگی رحیم ایروانی، تاکید بر نظم، آموزش، اهمیت امور مالی، توجه به مدیریت، نوآوری در کار، داشتن اصول اخلاقی، انتخاب مدیران برجسته، وفاداری به مجموعه گروه و برخورداری از نگاه پراگماتیسم در تصمیم گیری و كار بود. او پشت درهای بسته نمی ایستاد و سعی می کرد براساس ظرفیت ها و محدودیت های موجود با استفاده از موقعیت ها به توسعه بنگاه های خویش بپردازد. یکی از مهم ترین دستاوردها در گروه صنعتی ملی تاسیس شرکت های متعددی بود که هر یک به انتقال فناوری خاصی در صنعت کفش سازی می پرداخت. رحیم با حافظه خوبی که داشت نام بسیاری از کارمندان و مدیران کفش ملی را به یاد می سپرد و هنگام تولد افراد برایشان گل و کارت تبریک می فرستاد.
در زمینه رفاه کارگران با تاسیس شرکت اعتبار و تعاونی کارگران در مرداد1343 برخی از نیازهای مالی و مصرفی کارگران و در اواخر این دهه توجه به ساخت مسکن یا کمک از طریق تامین اعتبار برای خانه دار شدن کارگران را فراهم کرد. کمتر تمایل به اخراج کارگران در صورت خطا داشت. شیوه تنبیهی او تنزل درجه یا کاهش مقداری از حقوق روزانه بود. در کفش ملی کسانی ارتقا می یافتند که صادقانه خود را عضو خانواده کفش ملی می دانستند. نظام حقوق و دستمزد منعطف گروه ملی باعث شده بود تا کارگران درخواست های خود را با نوشتن نامه با او و مدیران در میان بگذارند، کارخانه تا حدامكان به آنها کمک می کرد.
رحیم، چهار فرزند داشت . وی تا سال1357 در ایران زندگی کرد. بعد از آن برای مهاجرت به خارج از کشور رفت. نخست در بوستون آمریکا کارخانه چرم و کفش سازی را راه اندازی کرد، سپس به فعالیت های مشاوره مالی پرداخت و کارخانه کفش استاندارد را در قاهره تاسیس کرد. در آخرین اقدام اقتصادی طرحی برای تاسیس کارخانه کفش سازی در افغانستان تهیه کرد و برای تامین مالی آن با نهادهای مختلفی مکاتبه و مذاکره کرد که متاسفانه اجل به او فرصت نداد , و سرانجام در روز 12بهمن1384 در لندن درگذشت. اکنون فروشگاه هایش به عرضه تولیدات سایر کارخانه ها و کارگاه های کوچک تبدیل شدند. پارک صنعتی کفش ملی در اسماعیل آباد به انبار شرکت های خودروسازی تبدیل شده است.
در روزهای پایانی سال 1379 برای شركت در یك كنفرانس علمی ، عازم برایتون انگلستان شدم ، بعد از برگزاری كنفرانس ، به دعوت یكی از دوستان كه در لندن سكونت می كرد عازم شهر لندن شدم و به پیشنهاد او از یك مركز خیریه كه در مركز شهر لندن واقع بود بازدید كردیم، با حضور در این مركز مشاهده كردم كه این موسسه توسط یك خّیر ایرانی بنا شده كه عایدات آن برای حمایت از آسایشگاه های سالمندان كهریزك هزینه می شود . كنجكاو بود م كه ببینم كدام انسان بزرگی حاضر شده است اینچنین ساختمان مجللی در یكی از گرانترین نقاط شهر لندن را به این امر اختصاص دهد. آن مرد كسی جز محمد رحیم متقی ایروانی نبود كه علی رغم اینكه تمامی سرمایه هایش در ایران مصادره شده بود ، بازهم دلش برای مردم این كشور می تپید ودغدغه مند بود. این جا بود كه به یاد این بیت از شعر سعدی افتادم كه :
ذات نایافته از هستی بخش كی تواند كه شود هستی بخش